loading...
رئال نیوز
آخرین ارسال های انجمن
کمیل چگینی بازدید : 36 1394/05/03 نظرات (0)

 

portada-as-20150724

بنیتز مقابل برنده توپ طلا زانو زد :” کریستیانو بهترین بازیکن دنیاست”
“دوست دارم بقیه بازیکنان جدیت و انگیزه او را داشته باشند”
یک هفته پیش او را همسطح بنزما و خامس می دانست
کاسیا مقابل سیتی می تواند دقایقی بازی کند
تیم ملی اسپانیا از کاسیاس در آستوریاس تجلیل می کند
در زو ششم سپتامبر ، یک روز پس از بازی مقابل اسلواکی این اتفاق رخ می دهد

احسان احمدزاده بازدید : 90 1394/04/24 نظرات (1)
رئال نیوز - ژاوی هرناندز یک نامه سرگشاده و احساسی برای دوست و هم تیمی سابقش در تیم ملی اسپانیا، یعنی ایکر کاسیاس نوشته است.

ژاوی این نامه را با الهام گرفتن از وضعیت پیچیده ای که باعث خروج این دروازه بان از رئال مادرید شد، نوشته است. بازیکن سابق بارسلونا نگاهی به گذشته ای انداخته است که با هم سپری کرده اند.

نامه ای از ژاوی در 14 جولای 2015 در La Vanguardia منتشر شد:

من برای اولین بار در سال 1997 و در جام جهانی زیر 17 ساله های مصر، ایکر کاسیاس را ملاقات کردم و فوراً با هم رفیق شدیم. ما فقط بچه بودیم اما شباهت بسیاری داشتیم. ما عادت کرده بودیم که از اذیت کردن یکدیگر لذت ببریم و هر دو افراد تیزهوش را دوست داشتیم. ایکر در طول این سال ها عوض نشده است و وقتی مردم از من می پرسند که او چطور است، همیشه همان حرف را تکرار می کنم که "او یکی از پسران خوب است".

به همین خاطر است که حالا وقتی می بینم چه اتفاقاتی برای او رخ می دهد، اذیت می شوم. در سال‌های اخیر دیده‌ام که به مانند گذشته از بازی کردن لذت نمی‌برد. او حتی خشمگین و مملو از نفرت به نظر می‌رسد و فکر می کنم باید این وضعیت را منعکس کنیم. درست نیست که ورزشکاران مرد و زن اسپانیایی، نتوانند بدون بی احترامی سایرین به تلاش های خود برای ورزش این کشور، به مسیرشان ادامه دهند. بعضی‌ها به نظر از یافتن نقاط ضعف این ورزشکاران لذت می‌برند و گاهی این کارها را با نیات شومی انجام می دهند. من شاهد رخ دادن این اتفاق برای رافائل نادال بودم، کسی که احتمالاً یکی از بهترین ورزشکاران تاریخ اسپانیا است.

من به بوفون 37 ساله در یوونتوس نگاه می کنم و می بینم که چطور هنوز هم از دروازه بانی لذت می برد. به ایکر نگاه می کنم و احساس می کنم که اخیراً تحت فشار بازی می کند، مثل اینکه باید در هر مسابقه ثابت کند چه دروازه بان بزرگی است، و بدون لذتی که همیشه داشت. حالا او به پورتو می رود و مطمئنم که به عنوان یک قهرمان از او استقبال خواهد شد. باور نکردنی است که خارج از اینجا بیشتر قدردان او هستند و درک می کنند. بعد از فصل گذشته ام در بارسا، خود را یک استثنای خوش شانس در نظر می گیرم، اما ایکر شایسته همان رفتاری بود که همیشه با دیگران داشت.

چطور کسی می تواند قدردان ایکر نباشد؟ از نظر من او تعیین کننده ترین دروازه بان تاریخ است. چه شوت گیری، هرگز در دوران بازی خود دورازه بانی با شم ذاتی بیشتر از او ندیده ام. او در جریان ضربات پنالتی یورو 2008 مقابل ایتالیا مسیر تاریخ این کشور را عوض کرد. من به آراگونس گفتم: "آرام باش لوئیس، ایکر اینجاست، او جادویی است". او جادویی بود، او خاص بود. توپ هایی که در فینال جام جهانی از روبن گرفت، واکنشی که در جریان دیدار مقابل سویا و در مقابل ضربه پروتی داشت، که به نظر می رسید گرفتن آن غیر ممکن باشد... از این دست واکنش ها، خیلی زیاد است.

چیزی که بیش از همه مرا راضی می کند این است که ما رابطه دوستانه مان را فراتر از رقابت میان دو باشگاه حفظ کردیم. ایکر همیشه با مادرید بوده است و من با بارسا، اما موفق شدیم که درست مثل یک ازدواج از افزایش مشکلات جلوگیری کنیم. برای مثال، وقتی مشکلات میان بارسلونا و رئال مادرید بالا می گرفت، و ما متوجه می شدیم که ممکن است تشدید شود، او با من تماس گرفت و گفت، "باید این را درست کنیم".

به نظر من، نحوه خروج او از رئال مادرید ناامید کننده مدیریت شد، و این واقعاً جای افسوس دارد و حیف است. او نیازی به من ندارد که بگویم بهترین است و من احترام زیادی برای او قائل هستم و برایت در بخش جدید زندگی در پورتو، بهترین ها را آرزو می کنم دوست من.

احسان احمدزاده بازدید : 326 1394/04/22 نظرات (1)
رئال نیوز - بالاخره همه چیز تمام شد. در یکی از تلخ‌ترین جدایی‌های سال فوتبال جهان، سرانجام باشگاه رئال مادرید جدایی ایکر کاسیاس از جمع کهکشانی‌ها و پیوستن او به پورتو را تایید کرد تا ده‌ها میلیون هوادار رئال در سراسر جهان در شوکی غم‌انگیز فرو بروند.

یا من یا هیچ‌کس!

شاید ابدا کسی باورش نمی‌شد مردی که از او به‌عنوان یکی از بهترین دروازه‌بان‌های تاریخ یاد می‌شد و البته وفاداری‌اش به رئال تحسین‌برانگیز بود، به این شکل غریبانه از مادرید برود، اما ظاهرا جاه‌طلبی‌های فلورنتینو پرس پایان‌ناپذیر است. مدیرعامل ثروتمند رئال در طول تمام سال‌هایی که در این باشگاه مدیریت کرده، نشان داده راغب نیست کسی غیر از خودش «مرد اول» باشگاه باشد. او تا به حال در این مسیر قربانیان زیادی گرفته که از آن جمله می‌توان به رائول گونزالس و گوتی اشاره کرد؛ دیگر کاپیتان‌های مادرید که با اندوه پایتخت اسپانیا را ترک کردند. حالا هم نوبت به کاسیاس رسیده است؛ کسی که وقتی باشگاه شنبه‌شب رسما خبر وداعش را منتشر کرد، تنها لحظاتی بعد تمامی عکس‌های مربوط به وی از روی سایت باشگاه حذف شد؛ وای که عجب خداحافظی دلگیری! حالا پرس در مسیر فروختن سرخیو راموس و کریس رونالدو هم قرار گرفته؛ طوری که هیچ بعید نیست اولی همین تابستان امسال مادرید را ترک کند. جالب اینکه چندی پیش وقتی کریس رونالدو با پرس دچار اختلاف نظر شد و تهدید به جدایی کرد، مدیرعامل رئال در اوج خونسردی به او گفت: «مسی بهترین بازیکن دنیا است. اگر با رفتن تو پول کافی برای خرید وی مهیا می‌شود، می‌توانی بروی!»

همه چیز از مورینیو شروع شد

اولین کسی که روی دیواره‌های امپراتوری کاسیاس در مادرید لرزه انداخت، خوزه مورینیو بود. سرمربی پرتغالی در اواسط حضورش در برنابئو به شدت با ایکر مشکل پیدا کرد. این اختلاف‌ها از زمانی اوج گرفت که بعد از یک ال‌کلاسیکوی متشنج، کاسیاس به ژاوی تلفن زد و از او دلجویی کرد. برای مورینیو، مردی که به خاطر فوتبال انگشت در چشم مربی حریف می‌کرد، این سطح از احترام به رقیب قابل هضم نبود، بنابراین او ایکر را مواخذه کرد. کمی بعدتر روزنامه مارکا فاش کرد در تمرینات رئال که پشت درهای بسته برگزار می‌شد، مورینیو به اسپانیایی‌های تیمش و به خصوص ایکر و راموس انگ جاسوسی زده است. نیمکت‌نشین کردن کاسیاس، آخرین تیر ترکش آقای خاص بود؛ آنچه تا حدودی به‌عنوان یک میراث برای مربی بعدی مادرید به جا ماند و در نهایت منجر به حذف غریبانه کاسیاس از رئال شد.

پسری که با دوچرخه آمد

ایکر کاسیاس متولد سال 1981 است. او در سال 98 در حالی به رئال مادرید ملحق شد که هنوز به سن قانونی نرسیده بود و نمی‌توانست رانندگی کند، بنابراین با دوچرخه در تمرینات کهکشانی‌ها حاضر می‌شد! کاسیاس خیلی زود جای خودش را به‌عنوان دروازه‌بان اول در مادرید باز کرد و افتخارات زیادی به دست آورد. او بیش از 700 بار پیراهن رئال را پوشید. وقتی تابستان سال گذشته رئال قهرمان جام باشگاه‌های جهان شد، ایکر به رکوردی دست پیدا کرد که پیش از این در اختیار هیچ بازیکن دیگری در دنیا نبوده است. از آن زمان او به تنها بازیکن فوتبال در دنیا تبدیل شده که «همه افتخارات ممکن» را در سطح فوتبال باشگاهی و ملی به دست آورده است. ایکر تنها یادگار قهرمانی‌های هشتم و نهم رئال مادرید در اروپا بود که با این تیم به به قهرمانی دهم نیز دست پیدا کرد و «دسیما» را در آغوش کشید. وداع او با برنابئو واکنش‌های بسیاری را برانگیخته و خیلی از بزرگان فوتبال جهان با صدور پیام‌هایی مملو از احساسات به این موضوع واکنش نشان داده‌اند.

تابستان حیرت‌انگیز فوتبال اروپا

جدایی ایکر کاسیاس اما تنها شوک امسال قاره سبز نیست. در این تابستان عجیب، اسطوره‌های دیگری نیز ناچار به ترک باشگاه‌شان شده‌اند. شاید از همه سعادتمندتر ژاوی هرناندس بود که با فتح سه‌گانه از بارسلونا رفت. او این امتیاز را داشت که بازی خداحافظی‌اش را در ورزشگاه خانگی نیوکمپ، در محاصره هزاران هوادار گریان و با بلند کردن جام قهرمانی لالیگا برگزار کند؛ موقعیتی که هرگز برای کاسیاس فراهم نشد. به علاوه امسال استیون جرارد، اسطوره لیورپول هم از آنفیلد رفت تا سال‌های آخر فوتبالش را در لیگ آمریکا پشت سر بگذارد. فصل نقل‌وانتقالات امسال البته برای آلمانی‌ها هم سورپرایز خودش را داشت؛ آنجا که باستین شواین اشتایگر بعد از 17 سال حضور در بایرن‌مونیخ ناگهان به منچستریونایتد فروخته شد. آیا همه اینها، یک خواب بلند و عجیب نیست؟

احسان احمدزاده بازدید : 188 1394/04/21 نظرات (4)
رئال نیوز - حتی سیگار هم از همیشه تلخ تر است، می داند که این کام، کامِ حسرت است، کامِ دلتنگی و بی معرفتی. کم نمی گذارد و پا به پای من می سوزد ...

می گویند پول چیز خوبیست، می گویند حلال مشکلات است و وقتی باشد آرامش هم هست. راست و دروغش پای خودشان ولی این را می دانم در این کره خاکی میلیون ها و یا شاید میلیاردها نفر هستند که سودای پول دار شدن در سر دارند. این پول وقتی شیرین تر می شود که چاشنی شهرت در کنار آن باشد. آن طوری که دیگر زندگی همانند رویاست و وقتی این دو عنصر را در کنار ورزش قرار دهیم دیگر حرفی باقی نمی ماند. هم پول است و هم شهرت و محبوبیت و هم تن سالم. مسیرش سخت است اما انتهای شیرینی دارد و هستند انسان هایی که یکی از سخت ترین راه های پولدار شدن را انتخاب می کنند. 

اما رسیدن به این کاغذ ارزشمند که محبوبیت و شهرت هم در پی داشته باشد، راه های دیگری هم دارد. یکی می رود سراغ سینما و میزانسن و دوربین و پلان و یکی دیگر هم راه آسان تر خوانندگی را در پی می گیرد تا شاید روزی به شخصیت محبوب پوسترهای درون اتاقش  برسد. اما او از اول خیلی با این چیزها جور نبود. نه دوست داشت مرد اول روی پرده سینماها شود و نه دوست داشت با صدایش بر روی سن غوغا کند و به راحتی پول جارو کند. از همان ابتدا با توپ بزرگ شده بود و هیچ دوستی بهتر از توپ نداشت .شخصیتش آن چنان پر سرو صدا و شلوغ هم نبود و همیشه سرش توی کار خودش بود و حتی گاهی از صحبت کردن با هم سن هایش نیز خجالت می کشید.

از چرخش روزگار و شرایط خانواده از کودکی طرفدار تیم سفیدپوش شهر بود تیمی که همان دوران کودکی به معشوقه اولش  تبدیل شد و توانست در سن 10 سالگی به این معشوقه برسد. روزهای نوجوانی را در کنار تیم سفیدپوش با همان شخصیت آرام گذراند تا این که کم کم برای خودش به مردی تبدیل شده بود و پس از مشکلات و تمرینات فراوان به تیم اصلی رسیده بود. روزهایش بسیار زیبا بود تا شب سرنوشت ساز گلاسگو فرا رسید. پسرک 19 ساله باید در یکی از حساس ترین دیدارهای فوتبال خودی نشان می داد و به راستی که چه خودی نشان داد. دقایقی از حضورش درزمین نگذشته بود که مشخص شد این پسر چیزی در وجودش است که او را جاودانه می کند. نه ادعایی داشت و نه دنبال حواشی ولی در همان سکوت دنیایی از حرف بود. سال ها گذشته تا پسرک به مردی بالغ تبدیل شد. حالا دیگر یک بازیکن سفیدپوش ساده نبود و لقب "مقدس" را به دوش می کشید. دیگر به تکیه گاه و رهبر اول تیم تبدیل شده بود و میلیون ها نفر را روی این کره خاکی با دلبری هایش در زمین مدهوش می کرد. 

با تمام این بزرگی ها اما هنوز آرام بود، آرام و بی سر وصدا. چهره اش آرامت می کرد و می دانستی که در تیمت یکی هست که بیشتر از بقیه تعصب دارد. جونش با این تیم گره خورده است و حتی موقعی که کسی نباشد او هست و می توان تا آخرین ثانیه هم به او امیدوار بود. روزهای رویایی برای هواداران سفیدپوش برای او هیچ گاه تکرار نمی شود، روزهایی که با آوردن نامش و چسباندن لقبش در انتهای نام وی در مقابل حریف قد علم می کردند و از قداست و تعصب و اصالت تیمشان می گفتند. همه چیز خوب پیش می رفت تا این که در یکی از همین مسابقه ها کاپیتان توسط بازیکن خودی مصدوم شد.

شدت درد طوری بود که توان حرکت دادن دستش را نداشت. به نظر جدی می آمد و برای همین به بیرون از زمین منتقل شد. همه به دنبال خبری موثق از میزان مصدومیت بودند ولی خبری نبود تا چند ساعت بعد که معلوم شد دست کاپیتان دچار شکستگی شده است. باید ماه ها صبر کرد تا دوباره بتوان هنرش در زمین را دید. چیزی که باورش سخت بود اما چاره ای نبود و با فکر روزی که می آید می شد دوری اش را تحمل کرد.

ماه ها گذشت و روز بازگشت فرا رسید. اما اوضاع فرق کرده بود. جانشینی برای کاپیتان امده بود و سرمربی وقتِ تیم همانند گذشته به مرد سفیدپوش اعتماد نداشت و بازی های کمی به او میدان می داد. دیدن کاپیتان روی نیمکت همانند شکنجه بود، شکنجه ای که هم هوادار را آزار می داد و هم خودش را فرسوده تر می کرد. با سپری کردن همین اوضاع خبری امیدوار کننده به گوش رسید که سرمربی رفتنی است. دیگر همه فکر می کردند دوباره کاپیتان به درون دروازه بر می گردد و همه چیز مثل قبل می شود اما اوضاع تغییری نکرد. مربی جدید هم در اکثر بازی ها او را نیمکت نشین می کرد و همین موضوع نشاط و شادابی همیشگی که وی همیشه در زمین داشت را کمرنگ تر می کرد. 


انگار با رفتن مربی قبلی عزت و احترام کاپیتان هم رفته بود. فقط کافی بود اشتباهی در زمین بکند تا صدای "هو" تماشاگران بلند شود. انگار همه فراموش کار شده بودند و خیلی راحت دل کاپیتان را می شکوندند. روزها سیاه تر می شد و کم کم خبرهایی تلخی از اطراف تیم به گوش می رسید که کاپیتان رفتنی است. همه سعی می کردند که نشنیده بگیرند اما روز به روز خبرها بیشتر می شد. بیشتر می شد و نگرانی ها را درباره آینده کاپیتان بیشتر. تصورش هم سخت بود. مگر می شود هوا را از انسان بگیری و زنده بماند؟ او برای هواداران و تیم همان هوا بود ... همان هوایی که اگر نبود نمی شد سفید زندگی کرد، همان هوایی که نبودنش درد است و بودنش زندگی، همان هوای که نبودنش جان می برد ...

11 جولای 2015

می گویند کاپیتان رفتنی است. همه چیز آماده است و باید تلخ ترین خبر را باور کرد. می گویند همان پسرکی که با دوچرخه برای تحقق آرزوی یک ملت به تمرین می آمد دیگر دوست داشتنی نیست. می گویند دلش شکسته است و دلش دوری می خواهد. دوری از نامهربانی ها و بی معرفتی ها. حوالی نیمه شب است، با نگاه به چند کلمه خشکم می زند. روزی که از آن می ترسیدم فرا رسیده . نه توان پلک زدن دارم و نه قدرت صحبت کردن و تنها چیزی که حس می کنم بغضی است که در گلویم اجازه نفس کشیدن نمی دهد. به سختی بغض را قورت می دهم و در کنار پنجره با روشن کردن سیگاری ناراحتی ام را خالی می کنم. حتی سیگار هم از همیشه تلخ تر است، می داند که این کام، کامِ حسرت است، کامِ دلتنگی و بی معرفتی است. کم نمی گذارد و پا به پای من می سوزد تا درد این غم را کمتر حس کنم. در تاریکی شب یکی یکی روزهای خاطره انگیزی که با او داشتیم و مرور می کنم و تنها کاری که ازم بر می آید حسرت خوردن است ...

به سختی یکی از تلخ ترین شب های زندگی ام را صبح می کنم ولی خبر از صبح ندارم. به محض بیدار شدن به دنبال حرفی، سخنی، عکسی از او می گردم که ناگهان دیدن صحنه ای من را میخ کوب می کند. مردی که 25 سال برای سرفرازی هوادارانی جنگید جلوی دوربین توان حرف زدن ندارد. غمی در چهره اش هست که تا به حال در صورت او ندیده بودم. می زند زیر گریه و دنیا روی سرم خراب می شود. خراب می شود و بغضی که ساعت ها خفه اش کرده بودم، خودی نشان می دهد و پا به پای کاپیتان محبوبم "ایکر کاسیاس" اشک می ریزم ... اشک می ریزم و در حالی که برای آخرین ثانیه ها او را کاپیتان تیمم می دانم شعری زیر لب زمزمه می کنم ... 

صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من       گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود 
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن       من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

احسان احمدزاده بازدید : 213 1394/04/21 نظرات (0)
رئال نیوز - داويد دخيا مسيرى بسيار سخت و ناهموار را پشت سرگذاشته و بعد از درخشش در منچستريونايتد حال به عنوان يكى از بهترين سنگربانان فوتبال اروپا در حال پبوستن به رئال مادريد مى باشد.

در دقيقه 51 بازى بين دو تيم منچستريونايتد و ليورپول در تاريخ چهاردهم دسامبر سال 2014 ، نفس ها در سينه تماشاگران حاضر در استاديوم الولدترافورد حبس گرديد، چون در اين لحظه مايكل كريك موفق به مهار توپ ارسالى از سوى جانى اونز نگرديد تا توپ به رحيم استرلينگ مهاجم خوش تكنيك ليورپول برسد و در حالى كه همه ده بازيكن شياطين سرخ در جاى خود ميخكوب شده بودند، چشم اميد همه هواداران منچسترى به واكنش داويد دخيا سنگربان  تيم دوخته شده بود.

داويد دخيا در اين صحنه ترجيح داد تا محوطه جريمه خودى را ترك ننمايد و سرانجام توانست با واكنشى زيبا مانع از باز شدن دروازه شياطين سرخ در استاديوم خودى مقابل رقيبى سنتى گردد. در اين بازى داويد دخيا با انجام شش واكنش فوق العاده و حيرت انگيز مهاجمان ليورپولى را در باز نمودن دروازه منچستريونايتد ناكام گذاشت و با اينكه شياطين سرخ با حساب 3:0 پيروز اين ديدار لقب گرفتند، اما داويد دخيا به عنوان برترين بازيكن ميدان انتخاب گرديد.

داويد دخيا در سال 2011 به عنوان سنگربانى بيست ساله به مبلغ بيست ميليون يورو از اتلتيكو مادريد توسط منچستريونايتد به خدمت گرفته شد، اين دروازه بان جوان كه به تازگى با تيم مادريدى رقابت هاى يورو ليگ را فتح نموده بود، مى بايست در اولدترافورد وار وارث سنگربانى بزرگ به نام ادوين فن در سار گردد كه در شش سال حضور خود در اين تيم انگليسى به چهار قهرمانى در ليگ برتر، دو قهرمانى در جام حذفى و يك قهرمانى در ليگ قهرمانان اروپا دست يافته بود.

اين سنگربان جوان اسپانيايى در اولين سال حضور خود منچستر چندان موفق نبود و نتوانست انتظارات از خود را برآورده سازد. گرى نويل در آناليزى در خصوص عملكرد دخيا در سال اول حضور خود در منچستر در شبكه تلويزيونى Skysports مدعى شده بود كه "دخيا تنها در 56 درصد از سانترهاى ارسالى از جناحين عملكردى موفق داشته و در تسلط بر محوطه جرميه نيز هرگز موفقيتى نداشته است"، گرى نويل مشكل اصلى دخيا را ضعف جسمانى او دانسته بود، چون دخيا در آن زمان با وجود داشتن قدى 1.93 سانتيمترى در آن زمان تنها 71 كيلوگرم وزن داشت، گرى نويل چنين شرايطى فيزيكى را براى يك دروازه بان، چندان مناسب رقابت هاى فشرده ليگ برتر نمى دانست.

اريك استيل مربى دروازه بان هاى منچستريونايتد كه با آلكس فرگوسن نقشى مهم در جذب داويد دخيا به جاى مانوئل نوير به عنوان جانشين فن در سار داشته در خصوص اولين ماه هاى حضور دخيا در منچستر مى گويد:"شش ماه نخست حضور او در منچستر بسيار بد و ناخوشايند بود، او با استايل زندگى خود مشكل داشت، زياد مى خوابيد، دستورات رژيم غذايى داده شده براى افزايش قواى فيزيكى خود رعايت نمى كرد و حتى از آنها نفرت داشت. در سال اول وى در تمرينات هم چندان جديت از خود نشان نمى داد. در فراگيرى زبان انگليسى نيز وى بسيار تنبل بود."

برخى از كارشناسان البته ضعف داويد دخيا در اولين فصل حضور در منچستر را به شرايط روحى نامساعد او به دليل دورى از اسپانيا ربط مى دادند. در ابتداى سال 2012 و بعد از شكست مقابل بازل در رقابت هاى ليگ قهرمانان اروپا، شكست مقابل ليورپول در رقابت هاى FA Cup كه به حذف منچستر يونايتد از اين دو رقابت منجر گرديد و همچنين برخى اشتباهات دخيا در ليگ برتر جزيره به خصوص در بازى مقابل بلك برن، سرانجام طاقت سر آلكس فرگوسن سرمربى آن زمان شياطين سرخ به سر آمد و اين سرمربى موفق آندرس ليندگارد را جايگزين دخيا در تركيب اصلى تيم نمود.

ليندگارد بعد از انجام تنها چهار ديدار مصدوم شد و بار ديگر الكس فرگوسن از بازى مقابل چلسى مجبور به اعتماد به داويد دخيا گرديد. در اين بازى دخيا عملكردى فوق العاده از خود به نمايش گذاشت به طورى كه اين ديدار به نحوى به نقطه عطفى در دوران حضور دخيا در منچستريونايتد بدل گشته است. از آن زمان به بعد دخيا بار ديگر سنگربان اصلى تيم شد، هر چند منچستريونايتد در آن فصل رقابت بر سر قهرمانى در ليگ برتر را به رقيب همشهرى خود واگذار نمود.

سال بعد اما شياطين سرخ توانستند با يازده امتياز اختلاف با اقتدار كامل ليگ برتر جزيره را فتح نمايند و داويد دخيا در پايان فصل به عنوان برترين سنگربان ليك انتخاب گرديد، اين سنگربان اسپانيايى در آن زمان بعد از قهرمانى در ليگ برتر گفت:"من با اين قهرمانى خود را سرانجام جزئى از اين باشگاه مى دانم، چون من هم در اين افتخار بزرگ نقشى بر عهده داشته ام. در ابتدا دوران سختى را منچستر داشتم، اما بعد از گذشت دو سال احساس بسيار خوبى در اين تيم دارم."

پروسه پيشرفت داويد دخيا با افت و خيزهاى فراوان منچستريونايتد در دو فصل اخير اما دچار افت نشده است، به طورى كه وى به عنوان اولين سنگربان تاريخ باشگاه منچستريونايتد از سوى هواداران به عنوان برترين بازيكن فصل نيز انتخاب گرديده است. روى كين اسطوره منچستريونايتد در اين زمينه با انتقاد از شرايط تيم مى گويد:"به احتمال زياد داويد دخيا در حال حاضر برترين سنگربان جهان است، اما اينكه وى هر هفته به عنوان بهترين بازيكن زمين انتخاب مى گردد، براى باشگاهى نظير منچستريونايتد چندان خوشايند نيست."

اريك استيل در توصيف توانايى هاى داويد دخيا مى گويد:"وى از اعتماد به نفسى فوق العاده و آرامشى عجيب برخوردار است كه اين بزرگترين نقطه قوت او است." در سال هاى اخير وى همچنين تسلط خود را بر محوطه جريمه افزايش داده و در موقعيت هاى تك به تك، خروج هاى موفق تر و و واكنش هاى مناسب ترى نيز از خود نشان داده است. علاوه بر اين وى به طور ميانگين بر روى بيش از نود درصد از سانترهاى ارسالى از جناحين واكنشى موفق داشته است.

حال بازگشت داويد دخيا به فوتبال اسپانيا قطعى شده است و بايد او را جانشين و وارث ايكر كاسياس در سانتيگو برنابئو دانست و چنين ميراثى در مادريد بسيار بزرگتر از ميراث بر جاى مانده از فن در سار در منچستر مى باشد. يكى از مشكلات بزرگ داويد دخيا در فوتبال جزيره دورى وى از خانه بوده كه حال با بازگشت به مادريد اين مشكل نيز مرتفع خواهد شد و او مى تواند به خوبى جايگزين اسطوره وسنگربان بزرگى نظير كاسياس شود و حتى از اين قابليت نيز برخوردار است كه خود به بهترين سنگربان فوتبال اروپا بدل گردد.

احسان عابدی بازدید : 517 1394/04/20 نظرات (0)
رئال نيوز - هر روز شایعه ای جدید درباره راموس و کاسیاس منتشر می شود، در حالی که عکس ها چیز دیگری نشان می دهند.

از مدتی پیش تا به حال همه هواداران رئال داستان احتمال جدایی راموس از رئال را شنیده اند. موضوعی که با یک وعده انتخاباتی یکی از کاندیداهای مدیریت بارسا شروع شد. او گفت راموس را به بارسا می آورد و راموس هم عصبانی شد که چرا باشگاه مادرید دربرابر این ادعا حمایت لازم را از او نکرده است. راموس رابطه اش با پرس تیره و تار شد و کم کم تیم ها هوشیار شدند که وقتش رسیده او را به تور بیندازند. اول از همه منچستریونایتد بود. این تیم انگلیسی حتی پیشنهادی رسمی برای جذب راموس هم ارائه داد که رئال آن را رد کرد. اما هواداران رئال هنوز هم نمی دانند که تکلیف کاپیتان دوم تیمشان چیست. بعضی رسانه ها می نویسند که راموئس قطعا جدا می شود و بعضی دیگر از ماندنش می گویند. برای هر دو فرضیه هم دلایلی وجود دارد. درباره اولی گفته می شود که راموس خودش با سران باشگاه صحبت کرده و گفته که می خواهد جدا شود. از طرفی قرارداد او به دو سال آخر رسیده است. این اتفاق به ندرت می افتد و رئال معمولا قرارداد بازیکنان ترکیب اصلی تیمش را زودتر تمدید می کند. از طرفی گفته می شود پرس درخواست راموس برای افزایش دستمزد را رد کرده است. اما برای فرضیه دوم که ماندن او در مادرید است یک تصویری از ملاقات روز پنج شنبه راموس با فلورنتینو پرس وجود دارد که گویای همه چیز است. این عکس نشان می دهد که بعید است رابطه راموس و پرس تیره و تار باشد. البته شاید این عکس فقط ماسکی باشد که مقابل دوربین رسانه ها به صورت این دو زده شده است.

و نفر بعدی؛ ایکر کاسیاس. کاپیتان اول مادریدی ها و اسطوره این تیم در درون دروازه. او هم حالا نزدیک به در خروجی  سانتیاگوبرنابئو است. البته وضعیتش مشابه راموس است. هم صحبت از ماندنش به میان است و هم رفتنش. افت کاسیاس هم از نظر عملکرد در بازی ها و هم از نظر محبوبیتش بین هواداران از زمان مربی گری مورینیو در رئال شروع شد. جایی که مورینیو در اقدامی عجیب اسطوره مادرید را نیمکت نشین کرد! از آن زمان به بعد کاسیاس اوضاع خوبی در مادرید نداشت و حتی در روزهای اخیر  بازی های فصل گذشته در خانه خودی، توسط هواداران خودی هو شد. منچستر  که این روزها با پیشنهادات دردسرهای زیادی برای رئال درست کرده، موافقت نمی کند دروازه بان جوانش، داوید دخئا را به مادرید بدهد و می خواهد هر طور شده از علاقه رئال برای جذب این بازیکن استفاده کند و یکی از بازیکنان رئال، ترجیحا راموس را به خدمت گیرد. اما شایعه تمایل رئال برای جذب دخئا  بیش  از پیش پایه های حکومت کاسیاس در دروازه رئال را لرزاند. شایعه جدایی او از رئال هم کم کم پررنگ و پررنگ تر شد. در این اوضاع او احوال فقط یک پیشنهاد خوب کم بود که به لطف پورتو آن هم رسید. کاسیاس هم یکی از کسانی است که آینده ای مبهم در مادرید دارد و در همان روزی که راموس با پرس ملاقات داشت، او هم درباره آینده اش گفت.

 عکس آخر نشان می دهد که  رافا بنیتس هم بعد از ملاقات این دو بازیکن با پرس با مدیر رئال صحبت هایی داشته است. صحبت هایی که شاید در تصمیم گیری پرس برای نگه داشتن این دو بازیکن یا خلاف آن کمکش کند. شاید این طور باشد که پرس برای تصمیمش نیاز به هم فکری  داشته باشد و بهترین کسی که می تواند هم فکری بدهد سرمربی تیم است. مخصوصا که مدیر باشگاه می داند که اگر با هر دردسری مثلا کاسیاس را نگه دارد و مربی به او بازی ندهد، تیمش بیش از این هم در حاشیه خواهد رفت. به نظر باید به زودی نتیجه این ملاقات ها مشخص شود.

احسان احمدزاده بازدید : 195 1394/04/18 نظرات (4)
رئال نیوز - روزی تمام شهر، تقدیرش می کردند، مثل یک کارناوال، خیابان ها لبریز و شلوغ، مردم برایش بالا و پایین می پریدند و دست تکان می دادند؛ خیلی هایشان ساعت ها می ایستادند، تا برای لحظه ای او را ببینند. همه منتظرش بودند، وقتی وارد استادیوم می شد، حال و گذشته با هم در می آمیخت؛ همان روزها، تمام استادیوم نام او را فریاد می زدند، انگار که زندگیش از اول آغاز شده بود.

همان ابتدا فهمیدم آدم جالبی است، ربطی به بازیکن ها یا به طور کلی آدم های معمولی ندارد حاضر بود در سخت ترین شرایطی که می توانید فکرش را بکنید، ساکت و آرام باشد؛ این تیپ آدم ها را دوست دارم! این جور آدم ها بهترین اند! فکر می کنید، کسی برایشان کتاب می نویسد؟ همیشه احساس خاصی است، وقتی کسی را دوست دارید، حتی وقتی در تضاد تو هستند، واقعا چیز دیگری است!

روزی تمام شهر، تقدیرش می کردند، مثل یک کارناوال، خیابان ها لبریز و شلوغ، مردم برایش بالا و پایین می پریدند و دست تکان می دادند؛ خیلی هایشان ساعت ها می ایستادند، تا برای لحظه ای او را ببینند. همه منتظرش بودند، وقتی وارد استادیوم می شد، حال و گذشته با هم در می آمیخت؛ همان روزها، تمام استادیوم نام او را فریاد می زدند، انگار که زندگیش از اول آغاز شده بود.

به قول یکی از دوستانم، درست مانند قصه هاست، یک سفر از جنوب شهر، به رویایی ترین جایی که فکرش را می کنید؛ الان که فکرش را می کنید، می بینید که چقدر سخت و دردناک است، سخت است وقتی گذشته را مرور کرده و به این احساس می رسید، احساس غریبی است، تابستان و هوای گرم، احساس می کنید اتفاقی در حال رخ دادن است، لحظاتی خاص، در زمان و مکانی خاص، اینجا همان جاییست که در تاریکی شروع به دویدن می کنید، می دوید تا جایی که لامپ های روشن، نشانگر های زندگی بودند، اینجا کودکی اوست، جاییکه همه چیز شروع شد؛ احساس غریبی است! بزرگ، اما در عین حال کوچک...

قهرمانی که فرصت بازگشت نداشت، یک ستاره فوتبال و کودکی آرام در تونل؛ کودکی که فکر می کرد تا وقتی که می پرد در امان است؛ حالا همه تصاویر، همه چیز را دارد می بیند. همچنان در دنیا آدم های زیادی مثل او هستند که با برخوردهای سرد مواجه می شوند، فقط به جرم اینکه سعی کرده اند متفاوت باشند، در حالیکه هزاران راه برای موفقیت است و شاید، شاید راهی که متفاوت و گاهی ضایع است! بهترین راه باشد. حالا اما بهترین راه برای او رفتن است...

از اینکه فردی متفاوت، باید بیرون و جدا از بقیه قرار بگیرد، متنفرم؛ اگر متفاوت نبود، دوست داشتنی نبود، اکنون در این شرایط قرار نداشت و مسلما منظورم این نیست که شبیه او باشید، چون نمی توانید شبیه به او باشید، نمی توانید " ایکر مقدس " باشید!

احسان احمدزاده بازدید : 124 1394/04/14 نظرات (0)
رئال نیوز - خبر پیوستن آرتورو ویدال به رئال مادرید بازتاب زیادی در رسانه های اروپایی داشت اما آیا این انتقال واقعی است و این بازیکن شیلیایی فصل آینده را با پیراهن رئال مادرید به میدان خواهد رفت یا اینکه فریبی بیش نیست و رسانه های تنها برای بازار گرمی چنین خبری را منتشر کردند؟

هواداران رئال مادرید صبح روز شنبه با خبری خوشحال کننده از خواب بیدار شدند و آنکه آرتورو ویدال ستاره تیم ملی فوتبال شیلی با کهکشانیها به توافق نهایی رسیده است و نخستین خرید بزرگ این تیم اسپانیایی در تابستان فصل جابجایی خواهد بود.

روزنامه های کشور شیلی و در راس آنها التراسیرا از انتقال ویدال ۲۸ سال به رئال مادرید با قرارداد ۵ ساله خبر داد بدون آنکه سخنی از رقم این قرارداد به میان آید. بر اساس اعلام این روزنامه ویدال با سران باشگاه رئال مادرید به توافق نهایی رسیده است و به زودی وارد مادرید می شود تا قرارداد خود را با کهکشانیه امضا بکند و رسما به رسانه ها معرفی بشود.

ویدال یکی از بهترین بازیکنان حال حاضر فوتبال جهان در پست خود است. این بازیکن شیلیایی چهار سال است که برای یوونتوس بازی می کند و یکی از تاثیر گذارترین بازیکنان این تیم به شمار می آید. او چهار عنوان قهرمانی را با یووه به دست آورده است و بدون شک این تیم ایتالیایی به راحتی دست بردار او نخواهد بود.

خبر پیوستن آرتورو ویدال به رئال مادرید بازتاب زیادی در رسانه های اروپایی داشت اما آیا این انتقال واقعی است و این بازیکن شیلیایی فصل آینده را با پیراهن رئال مادرید به میدان خواهد رفت یا اینکه فریبی بیش نیست و رسانه های تنها برای بازار گرمی چنین خبری را منتشر کردند؟

یوونتوس چیزی نمی داند

باشگاه یوونتوس به نهایی شدن توافق رئال مادرید با آرتورو ویدال شیلیایی واکنش نشان داد. جوزپه ماروتا مدیر ورزشی باشگاه یوونتوس در گفت و گویی که با شبکه اسپورت ایتالیا داشت خبر پیوستن ویدال به یوونتوس را رد کرد و گفت: خبر پیوستن ویدال به رئال مادرید کذب محض است. رئال مادرید هیچ تماسی درباره جذب ویدال با ما نگرفته است. هم ویدال و هم یورنته بازیکنان ما به شمار می آیند و رئال تماسی با ما درباره این دو بازیکن نگرفته است.

مارکا هم چیزی از این موضوع نمی داند

روزنامه مارکا یکی از نزدیکترین روزنامه ها به رئال مادرید است که بیشتر خبرهای این باشگاه را پوشش می دهد. این روزنامه اسپانیایی نوشت که رافائل بنیتس سرمربی رئال مادرید به دنبال تقویت خط میانی خود نیست و به همین خاطر هم هست که جذب ویدال را در دستور کار خودقرار نداده است.

خوزه دیاز که یکی از خبرنگاران مطرح مارکا است درباره توافق رئال مادرید با این بازیکن شیلیایی گفت: من شخصا به باشگاه رئال مادرید مراجعه کردم تا خبری در این باره بگیرم. مسئولان رئال مادرید خبر توافق با ویدال شیلیایی را رد و تاکید کردند که ویدال در اولویات این تیم در فصل جابجایی نیست.

یکی  از مجریان شبکه  لاسکسیتا هم پیوستن ویدال به رئال مادرید را رد کرد و گفت: الان رئال مادرید تنها روی جذب داوید دی خیا تمرکز دارد و به بازیکنی غیر از این دروازبان فکر نمی کند.

رویای هواداران رئال مادرید

با انکار باشگاه یوونتوس و روزنامه مارکا اسپانیا هواداران رئال مادرید اطمینان پیدا کردند که پروسه جذب آرتورو ویدال مثل سراب است و فلورنتینو پرس رئیس باشگاه رئال مادرید به دنبال جذب این بازیکن نیست. البته این بدین معنا نیست که پرس توان جذب این بازیکن را ندارد. او نشان داده است که هر بازیکنی را که دوست داشته باشد جذب می کند اما ویدال در نقشه رئال مادرید نیست و به همین خاطر هم جذب او دروغ است.

روزنامه دیگری که با خبر انتشار پیوستن ویدال به رئال مادرید هواداران این تیم را متحیر کرده است روزنامه لاستامبا ایتالیا است. این روزنامه ایتالیایی مذاکره باشگاه رئال مادرید با ویدال را تایید کرد و نوشت که یوونتوس برای فروش ستاره شیلیایی خود ۵۰ میلیون یورو از رئال مادرید طلب کرده است و این رقم بسیار بالایی است و بعید به نظر می رسد که رئال مادرید این رقم را پرداخت بکند.

ویدال کلید پیوستن اوسکار به یوونتوس

گذشته از رئال مادرید چند باشگاه سرشناس دیگر نیز وجود دارند که به دنبال جذب ستاره شیلیایی یوونتوس هستند. منچستر یونایتد دو فصل پیش هم از مشتریان اصلی این بازیکن شیلیایی بود و حتی خبر پیوستن او به شیاطین سرخ هم منتشر شد اما در نهایت ویدال در یوونتوس ماندنی شد.

چلسی با هدایت ژوزه مورینیو هم یکی از باشگاه های است که به جذب ویدال علاقه دارد. سبک این بازیکن شیلیایی بسیار به تفکرات مورینیو نزدیک است و اگر یوونتوس موافقت بکند چلسی هم یکی از مشتریان اصلی این بازیکن خواهد بود. موضوعی که باعث می شود احتمال انتقال ویدال به چلسی زیاد باشد علاقه باشگاه یوونتوس به جذب اوسکار است.

با آمدن سسک فابرگاس به چلسی اوسکار در فصلی که گذشت نیمکت نشین شد و کمتر در ترکیب اصلی چلسی به میدان رفت. به نظر می رسد که مورینیو اعتماد خود به این بازیکن را از دست داده است و بیشتر فابرگاس را در ترکیب اصلی قرار خواهد داد و این باعث می شود تا آبی پوشان لندنی بی تمایل به فروش ستاره برزیلی خود نباشند.

از طرف دیگر ماسیمیلیانو آلگری سرمربی یوونتوس به صراحت اعلام کرده است که به جذب اوسکار علاقه بسیار زیادی دارد و دوست دارد او یا ایسکو را در فصل جابجایی تابستانی جذب بکند. این باعث می شود تا چلسی برای خرید ستاره یوونتوس از  حربه اوسکار استفاده بکند. بنابرین می توان گفت که ویدال بیشتر از آنکه به رئال مادرید نزدیک باشد به چلسی نزدیک شده است و احتمال پیوستن این بازیکن شیلیایی به چلسی زیاد است.

ویدال در رقابت های کوپا آمریکا نیز عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داد و توانست سه گل برای تیمش به ثمر رساند. عملکرد خوب این بازیکن باعث شده تا قیمت او در فصل جابجایی تابستانی هم بالا برود و این از هر نظر به سود یوونتوس است. آنچه مشخص است این است که به احتمال زیاد ویدال از یوونتوس جدا می شود اما هنوز مقصد نهایی او مشخص نیست.

احسان احمدزاده بازدید : 129 1394/04/14 نظرات (0)
رئال نیوز - آینده راموس تبدیل به مهمترین بحث تابستان رئال مادرید شده است. بنیتز مسلما راضی نیست.

او نمی تواند شرایط بدتر از این را متصور باشد. اگر راموس برود ، رئال مادرید یکی از سه مدافع برتر دنیا را از دست می دهد. اگر راموس بماند ، برچسب “پول پرست ” که برخی سران باشگاه به او زده اند را دریافت می کند. او تبدیل به مشکل جدید پرز زده  است. همه اهمیت و نقش کلیدی پول را درک می کنند ، به خصوص وقتی پای بازیکنان در میان باشد.

زیر سوال بردن راموس یک اقدام توهین آمیز است. سرجیو بارها برای این پیراهن قد علم کرده است و توانایی هایش را درون زمین نشان داده است. او به عنوان یک کاپیتان پر انرژی ستاره تیم است و حتی با مصدومیت برای این تیم بازی می کند. برای راموس عجیب است که برای سران رئال پول از هر چیزی مهمتر است و به او چنین برچسبی زده می شود

احسان عابدی بازدید : 77 1394/04/13 نظرات (0)
رئال نيوز - مادریدیسموهایی که حافظه تاریخی خوبی دارند (که خوشبختانه تعدادشان زیاد است) ناراحت هستند که باشگاه بدن هیچ دلیل قابل توجیهی برگزاری جام برنابئو را لغو کرده است. برای دومین سال پیاپی جامی که به افتخار بهترین مدیر تاریخ فوتبال برگزار می شد لغو می شود و سران باشگاه توجیه مسخره برنامه را برای لغو آن بیان می کنند ( بازی در نروژ مهمتر از جام برنابئوست؟) همچنین می گویند که لالیگا 25 مرداد آغاز می شود و وقت کم است.

اما اخبار رسیده نشان می دهند که لالیگا در روزهای دوم یا سوم شهریور آغاز می شود. به همین خاطر از زمان بازی در اسلو تا آغاز لالیگا دو هفته فرصت است تا یک بازی به افتخار دون سانتیاگو برگزار شود. برای این بازی باشگاه بر اساس برنامه ریزی قبلی چمن را تازه کرده است و مشکلی برای جشنی که برای آغاز کار تیم بنیتز گرفته می شود وجود نخواهد داشت. اگر توجیه چمن توسط باشگاه بیان شود ، باز هم توجیه قابل درکی نخواهد بود چرا که هنوز دو ماه تا آن بازی فرصت وجود دارد و می توان چمن را عوض کرد. سه شنبه آینده اولین سالگرد فوت آلفردو دی استفانوی بزرگ است. چه روشی بهتر از آن که جام برنابئو برگزار شود و در کنارش از لاسائتا تجلیل شود. منتظر چه هستید؟

توماس رونکرو

احسان عابدی بازدید : 150 1394/04/13 نظرات (2)
رئال نيوز - فلورنتینو پرز قصد دارد چهره راموس را با تهمت هائی مثل پولکی بودن خراب کند .

سرجیو راموس ، اسطوره من ، برخی ها می خواهند با دروغ محبوبیت تو را از بین ببرند ، می خواهند بگویند تو " برای پول بازی " می کنی اما همه دیدند تو برای قلبت و برای عشق به رئال مادرید بازی کردی .سرجیو راموس ، اسطوره من ، از وقتی پای برخی ها به این باشگاه باز شد ، هیچ چیز مثل قبل نشد . یک تاجر رئیس باشگاه است و یکی پس از دیگری از ردوندو تا گوتی و رائول و حالا ایکر کاسیاس بدترین رفتار را با اسطوره ها می کند اما کسی دیگر حرفهایش را باور نمی کند .

سرجیو راموس ، اسطوره من ، ای کاش به خاطر استخدام یک جاسوس به جای پزشک تیم انتقاد نمی کردی ، ای کاش از اخراج آنچلوتی انتقاد نمی کردی ، ای کاش از نحوه رفتار آقای تاجر با کاسیاس ناراحت نمی شدی تا حالا این همه تهمت به تو نمی زدند .سرجیو راموس ، اسطوره من ، تو خوانیتو نسل ما هستی ، تو عاشق ترین عاشق رئال مادرید هستی ، تو خود غیرت و تعصب هستی و هیچکس با هیچ تهمتی این تصور ما را خراب نمی کند .

احسان احمدزاده بازدید : 76 1394/04/09 نظرات (0)
رئال نیوز - برخی بر این باورند که ناکامی آنخل دی ماریا و رادامل فالکائو در فصل گذشته در برآورده کردن انتظارات به معنی عدم موفقیت بازیکنان سرشناس در اولدترافورد می باشد. در این یادداشت تلاش شده است تا به نادرست بودن این فرضیه پرداخت شود.

نام 'منچستریونایتد'، سالهاست که با خریدهای نامدار گره خورده است. برای مقطعی کوتاه در سال 2010، این سنت کنار گذاشته شد، زمانی که سر الکس فرگوسن، قیمت گذاری ها در بازار نقل و انتقالات را زیر سوال برد. در ژانویه 2011، مدیر اجرایی سابق منچستریونایتد - دیوید جیل - در مصاحبه ای گفت:

ما به ندرت ستارگان فوتبال را جذب کرده ایم. ما بازیکنانمان را با بازی کردن برای منچستریونایتد به ستاره تبدیل کرده ایم و این روند تا همیشه ادامه پیدا خواهد کرد.

این اظهار نظر جیل پس از آن گفته شد که وین رونی باشگاه را متهم به فقدان داشتن 'شور و اشتیاق' کرده بود. رونی همچنین گفته بود که کمپین شال های سبز و زرد که توسط هواداران یونایتد و علیه گلیزرها - مالکان باشگاه - راه افتاده بود، موضوعی سیاسی بوده است. ادعایی که بعدها خلاف آن ثابت شد.

با وجود اینکه بخش قابل توجهی از بازیکنان جذب شده توسط منچستریونایتد در طول تاریخ، خود را با پیشرفت کردن در همین باشگاه مطرح کرده اند، اما بسیاری از آن ها نیز بازیکنانی بوده اند که سال ها در فوتبال انگلستان اثبات شده بودند و انتقال آن ها به یونایتد با شکسته شدن رکورد گران ترین نقل و انتقالات بریتانیا همراه می شد.

دوره رخ دادن این انتقالات نیز گوناگون بوده اند. دنیس لاو، برایان رابسون، روی کین، ریو فردیناند و حتی دیمیتار برباتوف که تنها دو سال قبل از جمله مذکور جیل به قرمزهای شهر منچستر پیوسته بود. همه این بازیکنان در زمان پیوستن به منچستریونایتد، در مقیاس خودشان به عنوان یک ستاره فوتبال شناخته می شدند. هنگامی که شیاطین سرخ موفق به جذب خوان سباستین ورون شدند، سر الکس فرگوسن در مصاحبه ای با سایت باشگاه گفت:

هرگز تصور نمی کردم روزی فرا برسد که چنین مبلغی را صرف جذب یک بازیکن کنم. اما این کاری است که منچستریونایتد باید انجام دهد.

آمدن این بازیکنان به یونایتد و روند پیوسته پیشرفت بازیکنان آکادمی این باشگاه همواره با هم در ارتباط بوده است. پروژه 'زیدان ها و پاوُن ها' متعلق به رئال مادرید که بعدها به 'کهکشانی ها' تغییر نام داد، با این قصد قبلی طراحی شده بود که جذب ستارگانی همچون زیدان با تزریق استعدادهایی از بازیکنان آکادمی کاستیا همچون پاون همراه شود، اما این بالانس در رئال مادرید هرگز به گونه ای که در منچستریونایتد برقرار بود، حاصل نشد. 'کانتوناها و نویل ها' - نامی که هرگز وجود خارجی نداشت - به طور قابل توجهی موفقیت آمیز تر بود.

در کنار پرورش بازیکنان متعلق به آکادمی باشگاه، سر الکس فرگوسن ید طولایی در خرید بازیکنان جوان با استعداد و پیشرفت دادن آن ها داشت. در مواردی، این روش به طرزی خارق العاده موفق از آب در می آمد. دوران حرفه ای فوتبال وین رونی را می توان سندی بر این مدعا قرار داد. یقیناً نام کریستیانو رونالدو را نیز باید به این لیست اضافه کرد. گاهی اوقات نیز این معجزه صورت نمی گرفت. نانی و اندرسون را نمی توان سرمایه گذاری های پر بازدهی بر شمرد. فیل جونز نیز همچنان موفق به اثبات خود نشده است. هر 3 بازیکن با قیمت های گرانی خریده شده بودند.

به طور مشابهی، همه خریدهای نامدار یونایتد نیز خوب از آب در نیامدند. ورون را می توان نمادی از بازیکنانی دانست که با قیمتی گران به منچستریونایتد پیوستند و نتوانستند تأثیری بزرگ را از خود به جای بگذارند. از دیگر سو، نمی توان قهرمانی منچستریونایتد در فصل 2013-2012 را تنها به پای رابین فن پرسی نوشت، اما چیزی که نیاز به توجیه ندارد این است که او تأثیر عظیمی را در آن قهرمانی داشت.

از سویی دیگر نیز می توان به آنخل دی ماریا - گران قیمت ترین خرید تاریخ باشگاه منچستریونایتد - اشاره کرد که تا به امروز موفق به برآورده کردن انتظارات نشده است. با این وجود، همانگونه که همه می دانند، دی ماریا بهترین پاس گل دهنده فصل گذشته یونایتد بود. او همچنین بعد از سسک فابرگاس، بیشترین تعداد موقعیت های گل 100% را در فصل گذشته لیگ برتر فراهم آورد(13) .

با این وجود، موفقیت او را باید 'نسبی' دانست تا 'کامل'. هنگامی که وضعیت دی ماریا را در کنار عملکرد کمتر از حد انتظار فالکائو قرار می دهیم، پروژه کهکشانی های یونایتد را می توان شکست خورده دانست. از بین خریدهای یونایتد در تابستان گذشته، آندر هررا را می توان موفق ترین بازیکن جدید این تیم دانست.

در تابستان جاری اما، مهم ترین نیاز منچستریونایتد به بازیکنانی است که یکسره به ترکیب اصلی این تیم وارد شوند و توان ایجاد تفاوت را داشته باشند؛ خرید هایی نامدار به معنای واقعی. خریدهایی که به طور کارگشایی توان ایجاد تأثیر مثبت را در درون زمین داشته باشند، نه آن که تنها جیب اسپانسرهای باشگاه را از پول پر کنند. منچستریونایتد به گونه ای حیاتی به این دست از خریدها نیاز دارد.

اگر علاقه یونایتد به جذب راموس و شواین اشتایگر صحت داشته باشد - که رسانه های معتبر می گویند دارد - آن ها خریدهای پر نام و نشانی خواهند بود که موجب تقویت یونایتد در مناطقی می شوند که این تیم دقیقاً در آن نواحی نیاز به تقویت شدن دارد. در صورتی که یونایتد بتوند بازیکنی در حد و اندازه های گرت بیل را جذب می کند، جایگاهی حاضر و آماده برای او در ترکیب این تیم وجود خواهد داشت. تاریخ نشان داده است که بازیکنی با چنین خصوصیاتی قادر به زدن گل های فراوان و فراهم کردن پاس گل هاس زیادیست و نقش پر رنگی را در موفقیت منچستریونایتد می تواند ایفا کند.

تیم فعلی منچستریونایتد پر از بازیکنان کاربردی می باشد. بازیکنان چند پسته ای همچون دالی بلیند و اشلی یانگ شاید در بالاترین سطح فوتبال نباشند، اما داشتن آن ها در تیم بسیار مفید است. به جز داوید ده خیا که ممکن است در تابستان یونایتد را ترک کند، شیاطین سرخ نیازی به جذب بازیکنان پشتیبان برای بازیکن های ترکیب اصلی ندارند. می توان برای پست دفاع راست استثنائی را قائل شد، جایی که فن خال نیاز به گرفتن یک بازیکن ذخیره برای آنتونیو والنسیا دارد. البته این در صورتیست که سرمربی یونایتد از عملکرد دفاع راست فعلی خود رضایت داشته باشد و قصد جایگزین کردن بازیکنی را به جای او نداشته باشد. با این حال، رافائل هنوز عضوی از این باشگاه می باشد و فیل جونز، کریس اسمالینگ و پدی مک نیر، همگی تجربه بازی کردن در دفاع راست را دارند.

یونایتد بیشتر از اینکه به غنی کردن ترکیبش از لحاظ عمق کیفیت نیاز داشته باشد، به بهبود ترکیب یازده نفره تیمش محتاج است. بازیکنانی که در فصل گذشته کارِ فن خال را راه انداختند و موفق به کسب رتبه چهارم شدند، شایسته تقدیرند، اما این بازیکنان در تمام طول فصل عملکردهای بی ثباتی را به نمایش گذاشتند.

یونایتد با کسب رتبه چهارم به هدف و مأموریت اصلی اش در فصل قبل دست یافت، اما تلاش آن ها در لیگ بعدی باید چند سطح بالاتر رود. خط تولید بازیکنان آکادمی باشگاه نتوانسته است که نیازهای باشگاه را رفع کند. البته که نباید چنین انتظاری را هم داشت. تزریق بازیکنان آکادمی به تیم اصلی همواره بخشی از 'پاسخ' به نیازها بوده است، نه پاسخ اصلی به نیازهای تیم .یادمان باشد که خود سر الکس فرگوسن – بنیان گذار نسل طلایی منچستریونایتد – گفته بود "منچستریونایتد برای حفظ خود در بالاترین سطح فوتبال ملزم به جذب بازیکنان گران قیمت است".

'دی ماریا ها و مک نیرها' می تواند لقب خوبی برای برنامه فعلی منچستریونایتد باشد. این باشگاه نیاز به سرمایه گذاری بر روی استعدادهای جدید دارد؛ چه بر روی بازیکنان آکادمی و چه بر روی بازیکنان جذب شده از باشگاه های دیگر. اما باید از تابستان سال گذشته این درس را گرفت که هر بازیکن گران قیمتی یا بازیکن ثابت شده ای به کار نخواهد آمد. شاید آن ها باید از این امر اطمینان حاصل کنند که بازیکنان مد نظرشان باید با  لیگ برتر، فلسفه باشگاه و سرمربی تیم هماهنگ باشند.

با این حال تنها، به این دلیل که دی ماریا کمتر از توانایی هایش نشان داده و فالکائو عملکرد دور از انتظاری را داشته نباید از خرید های گران قیمت نا امید شد. با در نظر گرفتن قدرت تبلیغاتی منچستریونایتد و پول های کلانی که از طرق مختلف تجاری به دست می آورند، مایه شرم خواهد بود که آن ها از سرمایه گذاری روی بازیکنان گران قیمت روی برگردانند. این به معنی برطرف کردن مشکلات تیم برای آینده ای کوتاه مدت نخواهد بود، بلکه اطمینان یافتن از داشتن پتانسیل لازم برای تأمین آینده طولانی مدت باشگاه خواهد بود.

احسان احمدزاده بازدید : 98 1394/04/08 نظرات (1)
رئال نیوز - مثل همیشه، رئال مادرید جزء نقش آفرینان اصلی پنجره نقل و انتقالات است و نام خیلی از بازیکنان بزرگ با رئال مادرید پیوند خورده است. سرخیو آگوئرو، پول پوگبا، داوید دخیا، آرتورو ویدال، تیبو کورتوا و لوکاس بیگلیا از جمله این نام ها هستند. در این بین گمانه زنی هایی در خصوص آینده برخی از بازیکنان کنونی رئال مادرید وجود دارد. از بین همه این شایعات و گمانه زنی ها، جدایی احتمالی سرخیو راموس داستانی است که طرفداران رئال مادرید از به وقوع پیوستن آن نفرت دارند.

در ادامه به بررسی وضعیت پیش آمده، تاثیرگذاری راموس در برنابئو و تاثیرات غیر مستقیمی که خروج او از باشگاه در پی خواهد داشت می پردازیم.

وضعیت پیش آمده

راموس تا دو سال دیگر با رئال مادرید قرارداد دارد و قرارداد فعلی او در ژوئن 2017 به پایان می رسد، اما در طول فصل 15-2014 او در پی امضای قرارداد جدیدی با رئال مادرید بود. تحت مدیریت پرز، معمولا قبل از این که قراردادها  به 24 ماه پایانی خود برسند، تمدید قراردادها به خوبی انجام می گرفت. اما در مورد راموس، وقفه هایی در موضوع تمدید قرارداد به وجود آمد زیرا او خواهان افزایش دستمزد خود بود تا مهر تاییدی بر نقش پررنگش در فتح لادسیما باشد. طبق گزارش سید لو خبرنگار گاردین، راموس با احتساب کسر مالیات، سالانه حدود 6 تا 7 میلیون یورو دستمزد می گیرد، 12 میلیون یورو کمتر از رونالدو و کمتر از بیل، بنزما و کاسیاس. به گفته مارکو رویز خبرنگار آس، راموس خواستار دستمزد 10 میلیون یورو برای هر فصل بود.

اما پرز تمایلی به مذاکره با این بازیکن 29 ساله نداشته ( پیشنهادافزایش دستمزد تا 7.5 میلیون یورو به راموس داده شد) و رابطه بین این دو با تنش و بی اعتمادی همراه شده است. راموس یک چهره با نفوذ در پایتخت اسپانیاست و به گفته سید لو پرز به بازیکنانی که قدرت به دست می آورند اعتماد نمی کند. راموس به شدت مخالف خوزه مورینیو و طرفدار سرسخت کارلو آنچلوتی بود و از سرمربی جدید تیم رافا بنیتز به صورت عمومی حمایت نکرد. به علاوه، گفته می شود که راموس از این که باشگاه خبر تمایل او به پیوستن به بارسلونا را تکذیب نکرده ناراحت است و این موضوع باعث شده تا بیش از پیش احساس کند که باشگاه رفتار مناسبی با او ندارد.

حالا که به نظر می رسد مذاکرات با شکست مواجه شده، به گفته رویز راموس پس از ملاقات با خوزه آنخل سانچز مدیر اجرایی باشگاه در والدبباس در روز چهارشنبه، از پرز و رئال مادرید خواسته که به پیشنهادات سایر باشگاه ها گوش بدهند. در نتیجه رئال مادرید قیمت 90 میلیون یورو را برای راموس تعیین کرده است، با وجود این که رقم فسخ قرارداد او 180 میلیون یورو است.

در ابتدای هفته گذشته منچستر یونایتد پیشنهاد اولیه 50 میلیون یورو برای راموس را ارائه داد و روز شنبه آس اعلام کرد که پیشنهاد دوم نیز با رقم 60 میلیون یورو از اولدترافورد به رئال مادرید رسیده است. این در حالی است که یونایتدی ها هم چنان به سرسختی خود در داستان نقل و انتقالاتی که شامل دخیا هم می شود ادامه می دهند.

تاثیر راموس در زمین

راموس بعد از پشت سر گذاشتن  10 سال در باشگاه، بدون شک یکی از تاثیرگذارترین بازیکنان تیم به شمار می رود. در رئال مادرید، مرد آندلسی همه جام های ممکن را فتح کرده است و با نمایش خیره کننده خود در برابر بایرن مونیخ و اتلتیکو مادرید نقشی فراموش نشدنی را در به دست آوردن لادسیما ایفا کرد.

در نبردهای هوایی قدرتمند و در زمین دارای سرعت بالایی است، یک تکل کننده نیرومند است و گل های سرنوشت سازی را به ثمر می رساند. این ویژگی ها ستاره سابق سویا را به یک بازیکن کامل برای پست مدافع میانی تبدیل کرده تا جایی که آنچلوتی او را با مدافع برجسته میلان پائولو مالدینی مقایسه کرده است. راموس در طول دهه گذشته بیش از هر مدافع دیگری گلزنی کرده است.

طبق آمار هواسکورد، در فصل گذشته راموس در توپ ربایی، سد کردن حریف و موفقیت در نبردهای هوایی نفر اول در رئال مادرید بوده است، در دفع توپ رتبه دوم را داشته و در در تکل زنی از سایر مدافعان میانی تیم یعنی په په، واران و ناچو عمکرد بهتری داشته است. بازیکن تیم ملی اسپانیا آمار گل زنی فوق العاده خود به عنوان یک مدافع را نیز حفظ کرده و در فصل گذشته برای دومین فصل پیاپی 7 گل را در همه رقابت ها به ثمر رساند.

نقش راموس به عنوان رهبر و نماد تیم

اهمیت راموس در تیم منحصر به استعداد او نیست. او نماینده چیز بیش تری است، چیزی بزرگ تر:

اکنون شاید بیش از هر بازیکن دیگری در تاریخ مدرن رئال مادرید، راموس نمایانگرماهیت تاریخی باشگاه است: یک مادریدیسمو. تعریف واژه مادریدیسمو دشوار است. برای بعضی ها، معنی این واژه پیرامون ارزش شجاعت، رهبری، آرمان، تواضع، سخت کوشی و احترام بنا شده است. برای بعضی دیگر این واژه یعنی دفاع از نشان ها و مدال ها، نشان دادن چهره ای شکست ناپذیر و همیشه به دنبال پیروزی بودن. صرف نظر از این که چه تعریفی از مادریدیسمو می شود، راموس تقریبا همه این ویژگی ها را با هم دارد. او یک نماد برای هویت دیرینه باشگاه است. در حقیقت، شخصیت و منش راموس همانی است که رئال مادرید همیشه تلاش کرده آن گونه باشد و این چیزی است که نمی توان قیمتی روی آن گذاشت.

تاثیرات غیرمستقیم جدایی راموس از باشگاه

به گفته مارکا در صورت جدایی راموس از برنابئو در این تابستان، بازیکن برجسته والنسیا نیکولاس اوتامندی اولویت اول رئال مادرید خواهد بود.

از خیلی جهات اوتامندی شبیه به راموس است. مدافعی که با پرخاشگری، قدرت، جنگندگی و خطرهایی که در ضربات شروع مجدد ایجاد می کند شناخته می شود. این بازیکن آرژانتینی هم چنین از تمایل خود به ترک مستایا خبر داده  و رقم فسخ قرارداد او 50 میلیون یورو است. رقمی معقول برای رئال مادرید. با این حال ورود اوتامندی به رئال مادرید اوضاع ترکیب تیم را پیچیده می کند و دردسرهای جدیدی را به وجود می آورد. طبق قوانین یوفا، باشگاه ها تنها می توانند سه بازیکن غیر اروپایی داشته باشند و با آمدن دانیلو از پورتو، رئال با وجود کاسمیرو، لوکاس سیلوا و خامس رودریگز اکنون چهار بازیکن غیر اروپایی دارد. پیش از این به نظر می رسید که از بین این چهار بازیکن سیلوا مجبور به ترک تیم شود، اما آمدن اوتامندی می تواند به این معنی باشد که کاسمیرو نیز باید باشگاه را ترک کند.

با چنین وضعیتی رئال مادرید دو بازیکن در پست هافبک دفاعی را از دست می دهد و این موضوع باعث می شود باشگاه باز هم در بازار نقل و انتقالات به دنبال خریدهای جدید باشد، در حالی که چیزی که رئال مادرید در این تابستان واقعا به آن نیاز دارد  ثبات و متوقف کردن خرید و فروش های مداوم در نقل و انتقالات است.

همه موارد ذکر شده بر این نکته تاکید می کند که جدایی راموس زیان آور و از چندین جنبه قابل بررسی خواهد بود.

تیم کالینز

احسان احمدزاده بازدید : 244 1394/04/07 نظرات (9)
رئال نیوز - در این روزهای گرم تابستانی، چیزی که برای سفیدهای مادرید سخت تر است، احتمال رفتن مردی است که حالا حالا ها باید بماند.

24 می 2014، ساعت 22:30، لیسبون، پرتغال

پرنده در شهر پر نمی زند. بر خلاف شب های قبل که در این ساعت خیابان ها مملو از انسان و ماشین و ... بود، اما در آن شب همه نگاه ها به جای دیگری بود. در شهر که گشت می زدم صدایی نمی شنیدم تا این که در نزدیکی از خیابان های شهر صداهایی می آند. بله درست است خیابان ژنرال تورتون است که با دیگر نقاط شهر متفاوت است جایی که ورزشکاه دا لوز بنفیکا در آن قرار دارد.

مسابقه فوتبالی در حال برگزاریست و نزدیک به 70 هزار نفر آن جا جمع شده اند اما از شواهد پیداست به پایان نزدیک شده است. هواداران سفیدپوشی را می بینم که ناراحت و سرخورده از ورزشگاه بیرون می آیند و حتی حوصله نگاه کردن به مسیر روبرویشان را هم ندارند. ناامیدی را می توان به راحتی در بین آن ها دید، انگار که به امید نقطه ای درخشان شب و روز گذرانده اند و در آخر خط به بن بست خورده اند. ثانیه به ثانیه به سفیدپوشانی که در حال خروج هستند اضافه می شود. دلیل ناراحتی آن ها را نمی فهمم اما از نگاه هایشان می فهمم که . قدم هایم را تند تر می کنم تابه اصل ماجرا برسم. حتما تیمشان بازنده بازی بوده است که هوادارانی که ساعت ها پیش شهر را به یک مهمانی بزرگ تبدیل کرده بودند، دیگر حتی نای قدم برداشتن هم ندارند.

همه چیز سرد و بی روح است که به ناگهان همه می ایستند. یکی گوشی موبایلش را از جیب در می آورد و دیگری در جستجوی مغازه ای برای دیدن چند ثانیه از تلویزیون مغازه. اتفاقی افتاده است، کمی می توان برق امید را در چشمانشان دید، حدس می زنم این آرامش قبل طوفان است. برای یک صدم ثانیه زمان می ایستد و به یک باره صدای وحشتناکی از ورزشگاه بیرون می آید. حس می کنی بمب اتمی که درون ورزشگاه منفجر شده است اما در واقع توپی از خط دروازه ای عبور کرده است. مردم سرد و ناامید بیرون ورزشگاه دوان دوان به سمت ورزشگاه حرکت می کنند. سر از پا نمی شناسند و می توان فهمید که آن لحظه را با هیچ چیز در دنیا عوض نمی کنند. ناخودآگاه با این که علاقه ای به فوتبال ندارم با آن ها هم مسیر می شوم. به درهای خروجی نزدیک می شوم با فشار جمعیت به نرده های محافظ می رسم. رنگ سبز چمن برای چند ثانیه مبهوتم می کند.

کمی گیج شده ام اما گوش هایم را به خوبی تیز کرده ام. در میان جمعیت حرف از فرشته ایست. یک فرشته نجات. کسی که رویای برباد رفته را در آخرین لحظات دوباره برگردانده است. ناخودآگاه شرایط مردم را می بینم منم خوشحال می شوم. نه فوتبال را می فهمم و نه تا به حال حتی به آن فکر هم نکرده ام اما در این دنیای ماشینی و سرد کمتر پدیده ای را سراغ دارم که این گونه انسان دو پا را زیر و رو کند. چشمانم را تیز می کنم تا کمی بیشتر از وسط زمین چمن آگاه شوم. فشار جمعیت نفسم را بند آورده است اما هیجان و استرس دیگر حس هایم را از کار انداخته است. مردی سفید پوش در زمین است که همه نگاه ها به سمت اوست. در آن لحظه مهم ترین مسئله در زندگی ام آن شخص می شود که کیست؟ چه کاری کرده است که پیرمرد کنار دستی ام از عشق به او با مشت به سینه اش می زند و در چشم هایش اشک جمع شده است.

می خواهم سوال کنم اما کسی جوابم را نمی دهد. گویی که من را در اطراف خودشان نمی بینند و مرد سفیدپوش همه هوش و حواسشان را برده است. بالاخره پسر 15-16 ساله ای به من توجه می کند و با صدای بلندی که تا به حال از خودم نشنیده ام از او می پرسم: " آن بازیکن شماره 4 کیست؟ چی کار کرده است؟" مات و مبهوت به من خیره می شود و اخم هایش در هم فرو می رود. با حالتی خشمگین بر سر من فریاد می زند: "دیوانه شده ای؟ او را نمی شناسی؟ پس به چه امیدی زنده ای؟ او سرخیو است. سرخیو راموس!"

با آوردن اسم بازیکن شروع به گریه می کند و من را که شاید برای اولین بار در زندگی اش می بیند در آغوش می گیرد. باز هم متوجه نیستم موضوع چیست اما من هم از خوشحالی پسرک اشک در چشمانم جمع می شود. در گوشش فریاد می زنم: "حالا چه کاری کرده است؟"

می گوید: "معجـــــــزه! معجزه کرده است."

نگاهم به اسکوربورد ورزشگاه جلب می شود. بله حدسم درست بود مرد شماره 4 در آخرین لحظات برای تیمش گلزنی کرده است. نگاه مبتدیانه ای به صحنه گل می اندازم. پروازش برایم جالب است. گویی که برای شاد کردن دل مردمی، برای برآورده کردن آرزویی از زمین جدا می شود و به توپ ضربه می زند. نمی دانم برای چی ولی او را دوست دارم. برای این که چیزی در او می بینم که خیلی وقت بود ندیده بودم. رهبر، جنگنده، محکم و ...
 
این روایتی کوتاه بود از شبی که سرخیو راموس گارسیا آن را برای میلیون ها نفر به یکی از بهترین شب های زندگیشان تبدیل کرد. اما حالا چندوقتیست که همان میلیون ها نفر حالشان خوب نیست. خبرهایی به گوش می رسد که مرد شماره 4 قصد رفتن کرده است. نمی دانند خودش می خواهد یا دارند مقدمات را برای رفتنش آماده می کنند هر چه هست حالشان خوب نیست. شاید راموس سابقه کاسیاس را در تیم نداشته باشد، شاید راموس همانند رونالدو ستاره پر زرق و برق تیم نباشد ولی هر چه که باشد راموس برای رئالی ها چیز دیگریست. چیزی که آن را با بهترین اعجوبه های دنیای فوتبال هم عوض نمی کنند. بدون شک صدای هیچ کدام از این افراد به گوش سرخیو نمی رسد اما امیدوراند که اوضاع  تغییر کند. شاید خیلی ها باشند که حاضر باشند پزر هیچ بازیکن جدیدی نخرد اما فقط اجازه جدایی به فرشته نجات لیسبون ندهد. 
 
خوب یا بد، پر اشتباه یا کم اشتباه، با حقوق بالا یا کم، کاپیتان دوم تیم یا یک شماره 4 ساده، سرخیو راموس به احترام عشق میلیون ها مادریدیستا حق جدایی از رئــــال مادرید را ندارد، به هیچ قیمتی !
احسان احمدزاده بازدید : 82 1394/04/07 نظرات (0)
رئال نیوز - در حالی که انتظار می رفت منچستریونایتد شروعی طوفانی را در نقل و انتقالات تابستانی امسال تجربه کند، هر آنچه از اخبار نقل و انتقالات این باشگاه به گوش می رسد تنها شایعه و گمانه زنی است. آیا آن ها در تابستان امسال سرنوشتی مشابه تابستان سال 2013 را تجربه خواهند کرد؟

سرجیو راموس از رئال مادرید، باستین شواین اشتایگر از بایرن مونیخ، مورگان اشنیدرلین از ساوتهمپتون و فابینیو از موناکو، گزینه های این هفته منچستریونایتد در بازار نقل و انتقالات بوده اند. در کنار این ها، نیکولاس گایتان - وینگر بنفیکا - را نیز قرار دهید، کسی که از سال 2011 به طوری دائم در آستانه پیوستن به منچستریونایتد است. در کم ترین حالت ممکن، 25 نفر دیگر را نیز می توان به این لیست اضافه کرد.

متس هوملز با 36 میلیون پوند، ناتانیل کلاین با 15 میلیون پوند، پل پوگبا با 75 میلیون پوند، گرت بیل با 120 میلیون پوند، جکسون مارتینز از پورتو با 25 میلیون پوند. این لیست کار را برای من آسان خواهد کرد. سال آینده، ما قهرمان لیگ خواهیم بود.

این جمله را لوییز فن خال در ماه آوریل گفت، زمانی که در یک مراسم خیریه، یکی از هواداران یونایتد لیستی را از نقل و انقالات ایده آلش در تابستان به او داد.

تا اولین بازی منچستریونایتد در لیگ برتر همچنان 40 روز مانده باقی مانده است، اما این بازه 40 روزه، سرشار از عبارت هایی همچون 'در حال آماده کردن پیشنهادی'، 'در حال دادن پیشنهادی' و 'در حال ارائه دادن پیشنهادی رسمی 'خواهد بود. 'منابع نزدیک' در هفته های اخیر چیزهای زیادی را گفته اند، اما انتظار برای تزریق خونی جدید در رگ های منچستریونایتد همچنان ادامه دارد.

مهم ترین دیدارهای منچستریونایتد در تقویم سال 2015 - شاید مهم ترین دیدارهای این باشگاه پس از دوران بازنشستگی سر الکس فرگوسن - در ماه آگوست (شهریور) برگزار خواهد شد، جایی که شیاطین سرخ باید در دیداری رفت و برگشت در مرحله انتخابی لیگ قهرمانان بازی کنند تا جواز صعود به مرحله نهایی این تورنمتِ با اهمیت اروپایی را کسب کنند. حریفانی همچون لاتزیو، اسپورتینگ لیسبون، زسکا مسکو و موناکو حریفان خطرناکی به نظر می رسند، مخصوصاً اگر به عملکردهای منچستریونایتد در بخش عمده ای از فصل گذشته دقت کنیم.

قبل از این 2 دیدار اما منچستریونایتد به تور تابستانی خود در آمریکا سفر خواهد کرد و در اولین بازی، 16 جولای در برابر باشگاه کلوب امه ریکا از مکزیک قرار خواهد گرفت. این گونه که به نظر می رسد، یونایتد در این تور تنها با یک چهره جدید نسبت به فصل قبل پای به خاک آمریکا خواهد گذاشت؛ ممفیس دیپای، خرید 25 میلیون پوندی فن خال از پی اس وی آیندهوون در ماه می.

در حال حاضر، یونایتد باید به طور جدی از تکرار شدن فاجعه نقل و انتقالاتی تابستان 2013 نگران باشد. سالی که منچستریونایتد به گونه ای وحشت زده به دنبال لیستی از بازیکنان سرشناس بود که از آن جمله می توان به سسک فابرگاس اشاره کرد. اما در نهایت آن ها - و تنها در واپسین دقایق ممکن -–موفق به جذب مروانه فلاینی از اورتون شدند.

یک سال قبل - تقریباً در چنین روزهایی–- این گونه به نظر می رسید که یونایتد، آتش بازی نقل وانتقالاتی مورد انتظارش را شروع کرده است. در 26 ژوئن 2014، آن ها آندر هررا از اتلتیکو بیلبائو را به خدمت گرفتند. یک روز پس از آن، لوک شاو از ساوتهمپتون به منچستریونایتد منتقل شد. در نهایت، آن ها با هزینه ای 150 میلیون پوندی که با به خدمت گیری بازیکنانی همچون آنخل دی ماریا، رادامل فالکائو، آندر هررا، لوک شاو، دالی بلیند و مارکوس روخو همراه شد، رکورد هزینه کردن در دوره نقل وانتقالاتی واحدی را در بریتانیا شکستند.

حتی با به خدمت گیری تمام این بازیکنان نیز نمایش های یونایتد به ندرت قابل قبول بود. یکی از مشکلات - همانگونه که فن خال خود ذکر کرد -–پیش فصل کوتاه مدتی بود که فرصت هماهنگ شدن بازیکنان جذب شده را از منچستریونایتد گرفت. آن ها در فصل گذشته تنها موفق به زدن 62 گل در لیک برتر شدند که بدترین آمار گلزنی آن ها در 10 سال گذشته بود. همچنین رونی با زدن 14 گل به بهترین گلزن این تیم در فصل گذشته بدل شد و این آمار نیز از سال 1982 که فرانک استپلتون با 13 گل، بهترین گلزن فصل یونایتد شناخته شد، بی نظیر بود.

جایگاه چهارم منچستریونایتد در فصل گذشته را می توان رتبه ای قابل پیش بینی از قبل دانست. نتیجه های بد لیورپول در فصل گذشته موجب شد تا شیاطین سرخ به راحتی جایگاه چهارم را از آن خود کنند. پس از آخرین بازی خانگی یونایتد در فصل گذشته که با تساوی 1-1 مقابل آرسنال به پایان رسید، لوییز فن خال به گونه ای به  فصل کم فشاری که روی نیمکت اولدترافورد سپری کرده بود اعتراف کرد.

هواداران شگفت انگیز بوده اند. در صورت قهرمانی ما، آن ها چه واکنشی را نشان خواهند داد؟!

این جمله، یک زنگ هشدار برای یادآوری توقعاتی بود که از سرمربیان و تیم های منچستر انتظار می رود؛ حتی در روزهای فرانک استپلتون که یونایتد 26 فصل را بدون کسب قهرمانی پشت سر می گذاشت.

در این بین، رقبای منچستریونایتد بدون هرگونه وحشت و نگرانی در حال انجام وظایفشان هستند. چلسی تا به اکنون بازیکنی را جذب نکرده است، اما آن ها در این تابستان نیاز به تقویتی کم رنگ دارند، نه یک خانه تکانه اساسی. آرسنال نیز کم و بیش وضعیتی مشابه چلسی دارد. آن ها ترکیبی سراسر با استعداد - مخصوصاً در خط هافبک–- را در اختیار دارند و به جای بازسازی زیربنایی، می توانند به تزئیناتی جزئی بسنده کنند. پتر چک در حال پیوستن به آن هاست و آن ها را در درون دروازه ایمن خواهد کرد. آرسنال فعلی با تیمی مدعی قهرمانی، تنها به اندازه داشتن یک مهاجم تراز اول فاصله دارد. در استادیوم اتحاد نیز منچسترسیتی قصد انجام خریدهای گران قیمتی را دارد. به نظر می رسد که رحیم استرلینگ در تابستان جاری، مقصدی جز سیتی نخواهد داشت.

لیورپول اما تا به همین حالا موفق به خرید 6 بازیکن شده است که از جمله آن ها می توان به 'رابرت فیرمینو' ـیی اشاره کرد که زمانی اخبار پیوستن او به منچستریونایتد به گوش می رسید. فیرمینو، امید 29 میلیون پوندی جدید لیورپول برای تولدی دوباره محسوب می شود. پس از او می توان به کلاین اشاره کرد، یکی دیگر از بازیکنانی که پیش تر، از انتقال او به منچستریونایتد صحبت می شد. به نظر می رسد او نیز تا چند روز آینده به آنفیلد منتقل شود.

پیش از فرا رسیدن تابستان، یونایتد از قطعی بودن انتقال 3 بازیکن مطمئن به نظر می رسید، اما تا به اکنون تنها موفق به جذب دیپای شده است و تازه قطعی شدن همین انتقال را نیز می توان به موجب دست به کار شدن لیورپول برای جذب او بر شمرد. با جنگ جدید در گرفته میان یونایتد و رئال مادرید بر روی داوید ده خیا، به نظر می رسد که نام هایی همچون نیکولاس اوتامندی و متس هوملز به تدریج در شهر منچستر در حال فراموش شدن هستند.

جدایی داوید ده خیا از منچستریونایتد، امید به جذب متقابل سرجیو راموس را در شهر منچستر افزایش داده است، اما از سویی نیز باید به تبلیغاتی بودن این حرکت و سوء استفاده از نام منچستریونایتد برای افزایش حقوق درخواستی راموس از رئال مادرید توجه ورزید. اتفاقی که در مورد دنی آلوز نیز مشابه آن تکرار شد.

هواداران منچستریونایتد نگران هستند که مبادا اتفاقات تابستان 2013 بار دیگر تکرار شود. باشگاه، پول کافی برای موفق خارج شدن از بازار نقل و انتقالات را داراست، اما زمان عاملیست که با گذشت هر ثانیه، بر خلاف امیال و آرزوهای آن ها پیش می رود.

احسان احمدزاده بازدید : 54 1394/04/07 نظرات (0)
رئال نیوز - در شرایطی که در فوتبال روز اروپا نقش ایجنت ها و دلال ها را از همیشه فعال تر می بینیم، شاید بد نباشد اگر نگاهی دقیق به این مفهوم بیندازیم.

به عنوان قشری درگیر و پر مخاطره در بالاترین سطح فوتبال جهان، باید گفت که سوء تفاهم های زیادی در مورد مفهوم و جایگاه مدیر برنامه ها در میان فوتبال دوستان وجود دارد. در نگاه برخی آن ها نفرینی برای فوتبال هستند. مرضی روحی که روی گذشته و آینده سایه افکنده است. اگر از مربیان یا مدیران عامل باشگاه ها سوال کنید، داستان های شیرین یا وحشتناک زیادی برای تعریف کردن دارند.

به هر حال باید گفت که با قشری با شغلی متفاوت سر و کار داریم. آن ها را می توان شر لازم این ورزش دانست. برای این منظور با یک ایجنت که نمی خواست نامش فاش شود صحبت کردیم. او گفت: "مردم ما را دوست ندارند اما باید به آن ها گفت که سعی کنید بدون حضور ما یک توافق را حاصل کنید!"

این روزها در مرسی ساید، مسئله ایجنت ها بحث داغی است. در باشگاه لیورپول مسئله رحیم استرلینگ به داستانی خسته کننده تبدیل شده است. حضور مدیر برنامه های این بازیکن، آیدی وارد در متن این داستان دنباله دار باعث شده است که این قشر، از کمترین محبوبیت ممکن در این شهر بهره مند شوند. 

در اورتون نیز داستان مشابهی در جریان است. در شرایطی که روملو لوکاکو مهاجم بلژیکی تافی ها به تازگی مینو رایولا را به عنوان ایجنت منصوب کرده است، این ایتالیایی نه چندان خوش نام در پی یافتن یک مشتری دست به نقد برای لوکاکو است. او در یکی از نخستین مصاحبه هایش به عنوان مدیر برنامه های لوکاکو اعلام کرد که اگر زودتر به این شغل منصوب می شد، این بازیکن هرگز در باشگاهی مانند اورتون بازی نمی کرد

درشرایطی که به نظر می رسد تنها وظیفه ایجنت ها سر و سامان دادن به قرارداد های تجاری بازیکنان است، این شغل چیزی فراتر از این مسئله است.  زمینه کار آن ها را می توان در بخش های: استعداد یابی (پیشنهاد بازیکن به باشگاه های دیگر)، مسئله افزایش اعتماد به نفس، مشورت دادن در خصوص برخورد با انتقادات و پاسخ به برخی از آن ها، افزایش انگیزه، کار در زمینه نقل و انتقالات و صحبت با رسانه ها و حتی یک دوست برای بازیکن دسته بندی کرد. 

جاناتان بارنت، به عنوان رئیس یکی از بزرگترین آژانس های دلال در بریتانیا می گوید: "ما در تمام جنبه های حرفه بازیکن دخیل هستیم. ما این اطمینان را حاصل می کنیم که بازیکن تنها روی فوتبال تمرکز کند." 

ایجنت های خوب، موکل خود را در بالاترین جایگاه در دستور کاری خود در نظر می گیرند. نگرانی های او، می تواند گاهی به مانند نگرانی های حرفه ای یک پدر یا مادر برای بازیکن باشد. آن ها آرزوها و ترس های بازیکن را می شنوند، روحیه خودخواهانه وی را تقویت می کنند، به قرارداد ها کمک می کنند تا بازیکن به جنگ خود ادامه دهد. آن ها در مورد تاکتیک ها و تمرینات، دوستی های داخل و خارج از زمین، در مورد گذشته و آینده با بازیکن صحبت می کنند. آن ها برای بازیکن در هتل ها اتاق رزرو می کنند، برنامه سفر ها را می چینند، به نامه های هواداران پاسخ می دهند و حتی شبکه های اجتماعی بازیکن را مدیریت می کنند. در یک جمله، آن ها پول می گیرند که اهمیت بدهند و مراقب باشند. 

ایجنتی که نامش فاش نمی شود، افزود: "کار شما 24 ساعت در روز و 8 روز در هفته ادامه دارد. به بازیکن ها یاد می دهیم که فوتبال شغل و تجارت شما و همه آن چیزی است که برای آینده می اندوزید. به بازیکن ها در زمینه های تجاری، قرارداد ها و نقل و انتقالات کمک می کنیم؛ اما جدا از آن به طور روزانه از آن ها حمایت می کنیم. این یعنی ما نیمی از عمرمان را در بزرگ راه ها هستیم و معمولا حوالی 3 تا 5 بامداد به خانه می رسیم."

در اضافه به عنوان کارهای روزانه آن ها، می توان استفاده باشگاه ها از آن ها به عنوان واسطه برای شناسایی بازیکنان جدید یا یافتن باشگاهی برای بازیکنان مازاد را اضافه کرد. آن ها همواره می توانند عناصری مفید برای باشگاه ها در سطوح متفاوت باشند. 

نقش اصلی ایجنت ها گاهی این می شود که موکلانشان را در تیتر خبرها برای جلب نظر و در نتیجه قرارداد های دیگر نگاه دارند. این صحبت ها، مصاحبه ها و حرف های جنجالی از سوی دیگر منجر به شهرت ایجنت ها می شود.  این دلیلی است که شخصی مانند آیدی وارد، به عنوان شخصی ناشناخته تا یک سال قبل، به سرعت به یک عنصر نامطلوب اما مشهور در لیورپول شناخته شد. این دلیلی است که امثال رایولا (ایجنت ماریو بالوتلی و زلاتان) و خورخه مندز (ایجنت ژوزه مورینیو، کریستیانو رونالدو، آنخل دی ماریا و کارلوس کیـروش) را سوپر ایجنت می نامند. 

قراداد بازیکن تمدید شود یا نقل و انتقالی صورت گیرد؛ همواره ایجنت نقشی موثر را در این بین بازی می کند. در درجه اول آن ها با ارزش بازیکن را -به بازیکن و باشگاه- یاد آور می شوند و سپس شرایط خود را اعلام می کنند. برخلاف بازیکنان، آن ها ایده هایی بسیاری در خصوص کیفیت قرارداد های جدید شامل، بند آزاد سازی، پاداش ها و مسائل خارج از زمین دارند. 

با این حال برخی قرارداد ها سر راست تر بوده اند. برای مثال کوین کیگان (سرمربی وقت نیوکاسل)، مذاکرات برای خرید آلن شیرر را در سال 1996 از بلک برن را به یاد دارد. تونی ستفرز، ایجنت شیرر در جریان قراردادی که رکورد نقل و انتقالات فوتبال جهان را جابجا کرد تنها یک شرط داشت؛ اینکه شماره 9 نیوکاسل بر تن شیرر برود. او پس از دریافت پاسخ مثبت به این انتقال رضایت داد. کیگان در این خصوص گفت: "او (شیرر) به تونی اعتماد داشت و این برای او درست پیش رفت."

برای مثال برندان راجرز وقتی از سوانزی راهی لیورپول شد، ایجنت نداشت و شخصا با باشگاه به توافق رسید. با این وجود همیشه اوضاع به این آسانی نیست. سالیانه پرونده های قطور و خسته کننده ای مانند رحیم استرلینگ به وجود می آیند که باعث می شوند رابطه بازیکن با باشگاه و هواداران بر هم بخورد.

جاناتان بارنت افزود: "همیشه مسئله پول نیست. این در مورد پیشرفت بازیکن و پذیرفتن یک چالش بزرگ تر در زمان درست است." بارنت مدیر برنامه های اشلی کول بود، زمانی که این بازیکن پیشنهاد 55 هزار پوندی آرسنال برای این بازیکن را نپذیرفت و انتقال پرحاشیه به چلسی را ترتیب داد. 

در اکتبر 2013 تا سپتامبر 2014، باشگاه های لیگ برتری 115.2 میلیون پوند به حساب ایجنت ها واریز کردند. در این بین سهم لیورپول 14.3 و سهم اورتون 5.75 میلیون پوند بود. منتقدان می گویند که این پول می تواند در مصارف بهتری مورد استفاده باشگاه ها قرار گیرد. اینکه می توان از این پول برای بالا آوردن چمنی بهتر یا ارزان تر کردن بلیط مسابقات استفاده کرد. با این حال ایجنت ها می توانند ساعت ها با شما از این حرف بزنند که نقش آن ها آنقدر پررنگ هست که چنین مبالغی را دریافت کنند. 

این نگرانی وقتی به مسئله ای بزرگ تر تبدیل می شود که ایجنت ها یک قرارداد را با چانه زنی در خصوص دستمزد شخصی شان، به خطر می اندازند. به ندرت پیش می آید که آن ها در مورد این مسائل پس از امضای قرارداد ها صحبت کنند. آن ها به ندرت با مربیان در خصوص نیاز بازیکن به حضور در ترکیب صحبت می کنند. 

مسئله پرونده آیدی وارد را یک بار دیگر مورد بررسی قرار می دهیم. این ایجنت 34 ساله که این روزها در لیست سیاه لیورپولی ها قرار دارد از شیوه ای برای هموار کردن راه استرلینگ به خروج از آنفیلد متوسل شده است که باعث شده است حتی هم صنف های او از سر تعجب ابرو بالا بدهند.  او به دنبال بهترین خریدار برای موکلش است و می شود تائید کرد که نقشی پررنگ در نظر استرلینگ و دیگر موکلش سیدو براهینو دارد. با این حال نمی توان گفت که او تنها مسبب شرایط فعلی استرلینگ است. باری، او در زمینه ضربه ای که به شهرت پسر طلایی سابق فوتبال اروپا وارد شده است، مسئول است. 

افرادی به مانند آیدی وارد، کمکی به بهبود تصویر شکل گرفته در ذهن فوتبال دوستان از مقتصات یک ایجنت نمی کنند. اما در هر شغلی می توان انگشت شمار افرادی را پیدا کرد که آن حرفه را لکه دار می کنند. افراد زیادی در این بین متهم می شوند که تلاش می کنند معاملات را به شکست بینجامانند.  آن هایی که از رسانه ها برای ارسال پیغام ها استفاده می کنند. آن ها که باعث می شوند پرونده های به طول انجامیده، بیشتر به طول بینجامد. آن هایی که به طور غیر قانونی دلالی می کنند و در نهایت آن هایی که مبالغی زیر میزی را جابجا می کنند. این ها را می توان ایجنت های بد نامید. کسانی که به وجهه این شغل ضربات جبران ناپذیری وارد آورده اند. اما ایجنت های خوب در بازی باقی مانند. نقش آن ها بیشتر می شود و بازار به ارزش آن ها پی می برد. یک بازیکن که نخواست نامش فاش شود در این خصوص گفت: "یک ایجنت خوب به اندازه وزنش طلا ارزش دارد. این بازی شاید آن ها را دوست نداشته باشد، اما به آن ها نیاز دارد."

احسان احمدزاده بازدید : 84 1394/04/06 نظرات (0)
رئال نیوز - گرت نان نگاهی می اندازد به اینکه فلورنتینو پرز چگونه جذبه خود را از دست داده و چه پایانی ممکن است در انتظار رئیس باشگاه رئال مادرید باشد.

نمی توان انکار کرد که رئال مادرید موفق ترین و بزرگترین باشگاه اروپاست، در عین حال می توان آنها را به عنوان یکی از جنجالی ترین نهاد های قاره معرفی کرد. موفقیت در داخل زمین، لزوماً به معنای احترام به کاری که خارج از آن انجام می شود نیست، و یک نفر که این را بیشتر از هرکس دیگری می داند، لورنزو سانز است. رئیس سابق باشگاه رئال مادرید که طی پنج سال دو بار فاتح چمپیونزلیگ شد، امادر سال 2000 فرد دیگری توجه شرکای باشگاه را جلب کرد و در نتیجه سلطنت فلورنتینو پرز آغاز شد. مثل سانز، او هم دو چمپیونزلیگ فتح کرد، اما انجام این کار 14 سال طول کشید و 1 میلیارد یورو نیز هزینه در پی داشت. برای خیلی ها، این مبلغ بسیار بالاتر بود، و برخی معتقد هستند که باشگاه راه خود و مهم تر از آن روح خود را از دست داده و گم کرده است. فلورنتینو همیشه موفق به عبور از موانع پیش روی خود شده است، اما حالا به نظر می رسد با بزرگترین چالش خود تا به امروز مقابل رسانه ها، بازیکنان و هواداران مواجه شده است. آیا این ایستگاه آخر اوست؟

از زمان تصدی ریاست باشگاه در سال 2000 و آغاز عصر کهکشانی ها، فلورنتینو طرفداران، روزنامه نگاران و عقاید را تقسیم کرده است. او همیشه بر منتقدان خود غلبه کرده است، اما در این اواخر به نظر می رسد که محبوبیت او در یک سراشیبی مارپیچ باشد. در حالیکه سازمان ها و نشریاتی هنوز هم به او وفادار باقی مانده اند، برخی هستند که برخلاف گذشته که آرام می ماندند، اکنون صدای مخالفت خود را برآورده اند. روزنامه هایی مثل La Razon و Marca همچنان از رئیس حمایت می کنند، اما AS، که برای مدتی یک صدای تنها بود، به دست آوردن هواداران را شروع کرده است. بسته به اینکه کدام روزنامه را بخوانید، باشگاه یا در حال انجام یک کار بزرگ است و یا بدترین کار دنیا را انجام می دهد! این هفته یک نمونه کلاسیک از نحوه تقسیم عقاید و چگونگی در هم شکستن روابط رئیس با تمام کسانی که با باشگاه مرتبط بودند را شاهد بودیم.

در طول هفته گذشته، روزنامه ها در اسپانیا بی وقفه در مورد داستان های سرخیو راموس نوشتند. با دو سال مانده از اعتبار قراردادش، این مدافع آماده تمدید قرارداد است. او به مدت 10 سال در این باشگاه حضور داشته است و یکی از بازیکنان مهم تیم می باشد، با اینحال دستمزد دریافتی او کمتر از کریستیانو رونالدو، گرت بیل و کریم بنزما است. او همچنین کاپیتان دوم تیم است و در فینال چمپیونزلیگ فصل گذشته زننده گل تساوی حیات بخش تیم بود که منجر به فتح لادسیما شد. با اینحال، راموس چندان مورد علاقه کسانی که در دفاتر سانتیاگو برنابئو کار می کنند، نیست. او با ژوزه مورینیو به مشکل خورد و با حمایت علنی از کارلو آنچلوتی در رسانه ها و درخواست ماندن وی در باشگاه، برخی ناآرامی ها را ایجاد کرد. به اضافه این واقعیت که وی یکی از بازیکنان مورد علاقه و قابل ستایش برای هواداران است و این یک تصویر کلی از اینکه چرا ممکن است برخی با وی مشکل داشته باشند، می دهد.

طرفداران رئال مادرید اغلب به خاطر رفتار و نحوه مدیریت پرز در مقابل بازیکنانی که اکثر دوران حرفه ای خود را در مادرید سپری کرده اند، انتقاد می کنند. اغلب گفته می شود که او از اینکه بازیکنی قدرت بیش از اندازه جمع کرده و محبوب تر از او باشد، متنفر است. پرز به این متهم می شود که هنگام خداحافظی یا فرارسیدن زمان جدایی یک بازیکن، فاقد احساسات جلوه می کند. اسطوره هایی مثل فرناندو هیه رو یا رائول آنطور که سزاوارش بودند خداحافظی نکردند. در عوض، این متخصص ساخت و ساز ترجیح می دهد تا هنگام خرید یک بازیکن بزرگ نمایش به راه بیاندازد. او همیشه متهم می شود که بازیکنان مورد علاقه هواداران را به منظور تأمین بودجه خرید بازیکنانی که فروش پیراهن خوبی دارند می فروشد. در گذشته، مشکل زیادی با این موضوع وجود نداشت، اما با گذشت زمان، هواداران احساس کردند که باشگاه اصول خود را فراموش کرده و از مسیر تاریخی خود منحرف شده است. فردی که آنها سرزنش می کنند، فلورنتینو است. اما آیا این واقعاً تقصیر اوست؟

پرز بالاتر از همه چیز یک تاجر است. به همین دلیل بود که سهامداران به او رأی دادند و به همین دلیل است که او در انتخابات مجدد به طور معمول چالشی ندارد. او می داند چطور پول بسازد و حقیقتاً باشگاه را به یک برند جهانی تبدیل کرده است، اما به چه قیمتی؟ بسیاری احساس می کنند که باشگاه روح خود را از دست داده است. با نامگذاری دوباره ورزشگاه و بالا بودن بیش از حد بلیط برای بسیاری از مادریدیستا ها، هواداران نگران هستند که این باشگاه بیشتر از یک تیم فوتبال، به یک جاذبه توریستی تبدیل شود. به نظر می رسد پرز با بازیکنان مانند کالایی که برچسب 'فروش بر اساس تاریخ مصرف' دارد رفتار می کند. در حالیکه شاید برخی هواداران از دیدن جدایی کاسیاس خوشحال می شوند، هیچ راهی ندارد که آنها بدون جنگ و جدل با جدایی راموس نیز کنار بیایند و ممکن است پایان آن شمشیری باشد که به سمت رئیس نشانه گرفته می شود.

مطبوعات کل هفته با تیتر هایی در مورد احترام منتشر می شوند، خواه اینکه از راموس درخواست احترام به نشان باشگاه را دارند یا از فلورنتینو می خواهند که به خواسته بازیکنان و هواداران تیم احترام بگذارد. شایعاتی که در رسانه های هوادار پرز منتشر شده باعث ناراحتی راموس شده است و به نظر می رسد که دیگر برای ملی پوش اسپانیایی کافی باشد. در حالیکه هنوز چیزی رسمی نشده است، رسانه ها گزارش می دهند که این مدافع احساس می کند وقت رفتن است؛ رابطه او با باشگاه فراتر از مرمت شدن است. مادرید قبلاً هم چنین چیزی را تجربه کرده و آن را مدیریت کرده بود، اما این بار در مورد راموس پس از صحبت با باشگاه و همچنین وکیل خود، سازش کردن بسیار سخت به نظر می رسد.

اگر راموس جدا شود، یکی دیگر از بازیکنانی خواهد شد با وجود به کار بردن 100% توان خود برای باشگاه، به دلیل مسائل خارج از زمین فوتبال این تیم را ترک می کند و هواداران این را دوست ندارند. دو سال بعد از فروش مسوت اوزیل، هواداران، هرچند کمرنگ، در مراسم معارفه گرت بیل برای پرز سوت زدند. اتفاقی مشابه هنگام فروش آنخل دی ماریا نیز رخ داد. مجموعه ای از حامیان وجود داشتند که به نظر می رسید همیشه پشت او هستند، اما محبوبیت پرز میان اولتراها هنگامی که از حضور آنها در کنار زمین و جایگاهی که چندین دهه در اختیار داشتند جلوگیری کرده و به طبقات منتقل کرد، به طور ناگهانی نزول کرد.

چنین حرکاتی با استقبال خوبی مواجه نشده است، و در باشگاهی که اغلب عقاید میان هواداران مجزا و چند دسته است به نظر می رسد که پرز به یک موضوع مشترک برای شکایت کردن تبدیل شده است. آیا او می تواند پایه های خود را حفظ کند یا تصمیم می گیرد که به سلطه خود پایان دهد؟ او در سال 2006 با تسلط بارسا جدا شد و چند سال بعد با آغوشی باز از بازگشت او استقبال شد. پرز مردی است که بهتر از هر کس دیگری می داند که حافظه هواداران فوتبال کوتاه است، درست همانطور که لورنزو سانز متوجه این موضوع شده بود. اما، پرز یک تاجر باهوش هم هست که می داند چه زمانی باید تلفات خود را کاهش دهد و همچنین، مهمتر از آن، چه زمان فرصتی را ببیند. داستان فلورنتینو پرز در رئال مادرید ممکن است به اوج خود نزدیک شده باشد، اما باور نکنید که این پایانی قطعی برای همیشه است. این فقط ممکن است پایان مرحله دوم ریاست او باشد!

احسان احمدزاده بازدید : 201 1394/04/05 نظرات (1)
رئال نیوز - سندروم فصل دوم حضور در تیم گریبان خیلی از بازیکنان را می گیرد و در فصل 15-2014 نوبت گرت بیل بود که گرفتار این سندروم شود. بعد از پشت سر گذاشتن 12 ماه هیجان انگیز در اولین سال حضور، بازیکن ولزی فصل دوم حضور خود در پایتخت اسپانیا را خیلی سخت سپری کرد. بیل که در طول فصل گذشته از نظر بدنی ناآماده و از نظر روحی فاقد اعتماد به نفس بود، در برنابئو هو می شد و اضطراب عمومی که رسانه ها به ویژه مارکا برای او به وجود آورده بودند باعث شده بود که او در همه جا مورد انتقاد قرار گیرد.

اما برخلاف عقیده خیلی ها، اگر به آمار رجوع کنیم می بینیم که فصل گذشته برای او آن قدرها هم بد نبوده است. این بازیکن 25 ساله در فصل گذشته در همه رقابت ها 19 گل به ثمر رساند و 11 پاس گل را ثبت کرد در حالی که در سیستم 3-3-2/4-4-4 آنچلوتی نقشی نصفه و نیمه بین خط هافبک و خط حمله را عهده دار بود. اما موقعیت های از دست رفته، کناره گیری و انزوا و ناتوانی در تکرار موفقیت های منجر به کسب جام در فصل 14-2013، باعث شد که او در چامارتین تحت فشار مداوم قرار گیرد.

در ادامه نقاط ضعفی را بررسی می کنیم که بیل برای تغییر دادن اوضاع به نفع خود باید آن ها را مرتفع کند تا بتواند فصل 16-2015 موفقی را سپری کند.

 

مهارت پای راست

پای چپ بیل بسیار قدرتمند است. او با پای چپ خود یکی از بهترین مهاجمان است و می تواند دروازه بان ها را در جای خود میخکوب کند به گونه ای که نتوانند به جز نگاه کردن کار دیگری انجام دهند. هر چند پای چپ یک سلاح برای او به حساب می آید اما از جهتی نیز یک نقطه ضعف برای او به شمار می رود زیرا پای چپ او آن قدر قدرتمند است که بیل بیش از حد به آن وابسته است و بر آن تکیه می کند.

در طول فصل 15-2014، او غالبا به دلیل وجود مدافعین حریف نمی توانست با پای چپ خود آن گونه که می خواست کاری انجام دهد. به همین دلیل مرتبا توپ را تا نزدیکی های خط طولی زمین می برد و پس از آن با بیرون پای چپ خود به درون محوطه جریمه سانتر می کرد. البته که موقعیت نامناسب او در زمین یکی از دلایل ناکامی او بود، اما ناتوانی او در کار با پای راست نیز او را برای حریفان قابل پیش بینی کرده بود. خود بیل هم قبول دارد که باید پای راستش را تقویت کند. او در ماه نوامبر در مصاحبه با تلگراف عنوان کرد: ” من می توانم در همه زمینه ها خود را تقویت کنم و از همه مهم تر این است که بر روی پای ضعیف ترم بیش تر کار کنم. ”

برای فصل 16-2015 لازم است که او در این زمینه خود را بهبود بخشد.

 

نبردهای هوایی

بررسی آمار گل زنی بیل در دو فصل حضورش در رئال مادرید نشان می دهد که این بازیکن ولزی در مجموع این دو فصل در لالیگا و چمپیونزلیگ 35 گل زده است، اما فقط 4 تای این گل ها با ضربه سر به ثمر رسیده است. آمار او را مقایسه کنید با رونالدو که تنها در فصل 15-2014، 16 گل با ضربه سر زده است. طبیعتا جایگاه متفاوت این دو در زمین در به وجود آمدن این تفاوت بی تاثیر نبوده زیرا رونالدو نسبت به بیل نزدیک تر به دروازه بازی کرده است. اما این اختلاف در تعداد گل های با ضربه سر بیش از حد معمول است. این دو باید در نبردهای هوایی به یک اندازه موفق باشند.

بیل مانند رونالدو یک ورزشکار عالی است، پر از قدرت و قابلیت های انفجاری. او هم چنین از لحاظ قد و قامت بسیار شبیه به برنده توپ طلاست و قدی بلندتر از میانگین قد مهاجمان دارد. در نتیجه او باید در نبردهای هوایی قدرتمندتر از حالت کنونی خود باشد. به خصوص در ضربات شروع مجدد، ترکیب قدرت بدنی و پرش او باید منجر به تعداد بیش تری گل با ضربه سر شود. اما عجیب است که تا کنون این گونه نبوده است. واضح است که او باید در این زمینه تقویت شود.

 

زبان بدن (Body Language)

یکی از مواردی که فصل سختی را برای بیل رقم زد این بود که او در اغلب اوقات احساس می کرد از جریان مسابقه حذف شده. در زمین جوی از کمرویی و ترس او را فرا گرفته بود و در بیش تر اوقات قیافه ای مغموم و شکست خورده داشت. از این جهت، او کاملا با تصویری که از او در فصل 14-2013 دیدیم متفاوت بود، تصویرهایی پر از شور و نشاط و اشتیاق.

طبیعتا ناآمادگی بدنی و عدم اعتماد به نفس نقش مهمی را در طبع و منش یک بازیکن ایفا می کنند و طوفانی که در فصل گذشته در اطراف بیل وجود داشت نیز مزید بر علت شد ( تا دیگر چهره ای شاداب از بیل را نبینیم).

اما بیل باید به آن چهره خندان بازگردد و هر حرکتش پر از شور و نشاط و هیجان باشد.

 

قدرت تمام کنندگی

تصویر فوق مربوط به بازی رئال مادرید با اسپانیول است زمانی که بیل علی رغم این که به سادگی می توانست توپ را به رونالدو پاس بدهد تصمیم گرفت تک روی کند و خودش گل را به ثمر برساند ولی موقعیت را از دست داد. آنجا بود که انتقادها از سکوهای برنابئو به اوج خود رسید. اما بسیاری موقعیت های از دست رفته او در برابر اتلتیکو مادرید، بارسلونا و یوونتوس را نیز به خاطر می آورند. متاسفانه از دست دادن چنین موقعیت هایی در فصل گذشته برای بیل به یک روتین تبدیل شده بود. با نگاهی به آمار در می یابیم که قدرت تمام کنندگی بیل نیاز به تقویت دارد.

طبق آمار اسکواکا، در لالیگای 15-2014 دقت شوت برخی از مهاجمان به این شرح بوده است: کارلوس باکا 71 درصد، فیلیپه کایسیدو 68 درصد، مسی 64 درصد، آریتز آدوریز 59 درصد، نیمار، گریزمن و آلبرتو بوئنو 57 درصد، کارلوس ولا 56 درصد، رونالدو و مانژوکیچ 54 درصد،کریم بنزما، لوسیانو ویه تو و لوئیز سوارز 53 درصد، جوناتاس 51 درصد. اما برای بیل این عدد 46 درصد بوده است.

او باید این عدد را 10 درصد بهبود بخشد و در زمره مهاجمان برجسته لالیگا قرار گیرد.

 

شرکت در کار دفاعی

گیلم بالاگ در روزهایی که انتقادات از گرت بیل به اوج خود رسیده بود می نویسد: ” آنچه که مردم از او می خواهند گل زنی صرف نیست بلکه آن ها از او فعالیت بیش تر بدون توپ، تلاش زیاد در میانه میدان و هر از چندگاهی شرکت در کارهای دفاعی در سوی دیگر میدان را می خواهند.”

این نکته خیلی مهمی برای بیل است زیرا عملکرد ضعیف در کارهای دفاعی یکی از مواردی بود که هواداران ازآن گله می کردند. طبق آمار هواسکورد او فصل 15-2014 در تعداد تکل ها در رئال مادرید رتبه 16 ام، در توپ ربایی نیز 16 ام،  در دفع توپ 14 ام، و در سد کردن حریف رتبه 11 ام را بین هم تیمی هایش داشته است و این یعنی او در هیچ یک از این زمینه ها در یک بازی حتی در سطح متوسط نیز نبوده است.

بازیکنانی که مورد توجه هواداران قرار می گیرند معمولا آن هایی هستند که در هر دو سوی میدان جنگنده ظاهر می شوند و این یکی از دلایلی است که ایسکو- که تعداد تکل هایش بیش از دو برابر تعداد تکل های بیل در فصل گذشته بوده است- محبوب برنابئو شد. او در هر دو سوی میدان با تعهد بازی می کند.

اگر بیل هم می خواهد در نزد هواداران همانند ایسکو باشد، باید اضافه کردن قابلیت های دفاعی به حرکات انفجاری خود را در نظر داشته باشد.

تیم کالینز

احسان عابدی بازدید : 204 1394/04/05 نظرات (0)
رئال نيوز - در طول تاریخ رئال بازیکنانی بودند که با آن که در باشگاه رشد نکردند و ساخته نشدند اما حسی را ایجاد کردند که گویی برنابئو خانه شان است و تبدیل به نمادهای تاریخی باشگاه شدند.

در این میان می توان به دی استفانو ، خنتو ، خوانیتو ، فرناندو هیرو ، روبرتو کارلوس، زیدانو … اشاره کرد که با آن که شاید فصل های زیادی در باشگاه نبودند اما نامشان همیشه به رنگ طلایی در تاریخ رئال ثبت می شود. در تیم فعلی رئال ، کریستیانو و راموس چنین شرایطی دارند. این روزها بحث جدایی مدافع کاماسی خیلی داغ است که خبر بدی برای رئال مادرید و خود بازیکن است.

سرجیو در صورت رفتن کاسیاس می تواند فصل بعد کاپیتان اصلی تیم باشد. او زمانی که با پیراهن سفید وارد چمن برنابئو می شود دقیقا می داند که چه کار می کند. او شخصیت بی نظیری دارد و استعدادش فوق العاده است. سرجیو با تمام وجود درون زمین رقابت می کند و می جنگد و هرگز عق نمی کشد. وقتی اسم سرجیو می آید یاد بازی برگشت با دورتموند ، نیمه نهایی مقابل بایرن ، گل دسیما و … می افتیم.

او تاریخ زنده است… یک بازیکن حرفه ای قطعا باید برای آن چه که از نظرش استحقاقش را دارد بجنگد اما برخی چیزها هستند که باید به انها بها داده شود. یک نکته مهم این است که هم سرجیو ، رئا را دوست دارد و هم او ، باشگاه را. یک تماس ساده می تواند اوضاع را حل کند. باشگاه های بزرگ در دنیا زیاد هستند اما هیچ کدام به رئال مادرید نمی رسند…

آلوارو بنیتو ویار

احسان عابدی بازدید : 231 1394/04/04 نظرات (1)
رئال نيوز - در حالی که بحث تمدید یا عدم تمدید قرارداد رئال داغ است نگاهی می اندازیم به دلایل موافقان و مخالفان این موضوع.

پنج دلیل برای مخالفت: 1- خواسته مالی بالا: در حال حاضر دستمزد راموس 6 میلیون است. او حداقل ده میلیون دستمزد می خواهد یعنی حدود دو برابر بیش از رقم فعلی . بدین ترتیب او پس از رونالدو بیشترین دستمزد را در ترکیب می گیرد. این ممکن است که سقف دستمزد را در تیم به هم بزند.

2- بالا رفتن سن : در حال حاضر راموس 29 سال سن دارد. با قراردادی پنج ساله او تا 34 سالگی در رئال خواهد بود. دستمزد ده میلیونی برای یک مدافع 34 ساله رقم زیادی است.

3- به هم خوردن نظم رختکن : مسلما گوش دادن به خواسته های مالی راموس ممکن است که نظم رختکن را به هم بزند و برخی بازیکنان درخواست های مالی بالاتری را داشته باشند و جو تیم به هم می ریزد.

4- درآمد خوب از فروختنش: مسلما اکنون بهترین زمان ممکن برای فروش راموس است. در حقیقت امسال با توجه به این که این بازیکن هنوز وارد 30 سالگی نشده است مشتریان خوبی نصیبش می شود. سال گذشته دی ماریا با 75 میلیون از رئال رفت آن هم در حالی که یک سال بعد هیچ باشگاهی حاضر نیست که بیش از 50 میلیون برایش بپردازد. راموس هم اکنون در چنین وضعیتی است.

5- راه شدن مسیر برای واران : مسلما واران در سالهای آتی تبدیل به بهترین مدافع فوتبال جهان خواهد شد. هم په په و هم واران سد راه فیکس شدن و خودنمایی او هستند.

پنج دلیل برای موافقت:

1- بهترین مدافع وسط جهان : در پنج سال اخیر در نظرسنجی های یوفا همیشه راموس بیشترین رای را در میان مدافعان در تیم برتر فصل داشته است. او سریع و جسور است و سخت است که بتوان بازیکنی را پیدا کرد که نیمی از توانایی های او را در کنار هم داشته باشد.

2- نماد رختکن و رهبر تیم : در حال حاضر سرجیو راموس به واسطه روحیه جنگندگی خود یکی از نمادهای بزرگ تاریخ باشگاه است که پس از ده سال توانسته خود را به عنوان یک رهبر بی نظیر در تیم مطرح کند.

3- تاثیرگذار ترین بازیکن تیم پس از رونالدوست : در حال حاضر اگر بخواهیم یک ستاره را پس از رونالدو در تیم اسم ببریم آن کسی به جز کریستیانو رونالدو نخواهد بود. بیل با ده و بنزما با هشت میلیون یورو هرگز عملکردی در سطح دستمزدشان نداشته اند و اگر بازیکنی در ترکیب باشد که لیاقتش را داشته باشد که پس از رونالدو بیتشرین دستمزد را داشته باشد آن سرجیو راموس است.

4- گل دسیما : راموس با گلی که در فینال لیسبون مقابل اتلتیکو در دقیقه 92:48 زد یک نماد برای رئالی ها ساخت. نمادی که هرگز فراموش نخواهد شد. حذف یکی از نمادسازان چندان حرکت هوشمندانه ای نخواهد بود.

5- جایگزین های گران : مسلما هر بازیکنی که قرار باشد جایش را بگیرد ارزان نخواهد بود. والنسیا برای بازیکنی مثل اوتامندی 50 میلیون یورو خواهد خواست.

احسان احمدزاده بازدید : 108 1394/04/04 نظرات (1)
رئال نیوز - این روزها شایعات پیرامون کاپیتان دوم رئالی ها به شدت قوت گرفته است و هر روز اخباری ضد و نقیض در مورد وضعیت این بازیکن ملی پوش منتشر می شود اما این شایعات تا چه اندازه صحت دارند؟

جرقه این اتفاقات از یک ماه پیش آغاز شد. از روزی که بازیکنان رئال مادرید هر یک به گونه ای از آنچلوتی حمایت کردند و از آرزوی خود برای ادامه همکاری با وی سخن گفتند ولی فلورینتو پرز تصمیم دیگری داشت و در نهایت با اخراج کارلتو و آوردن بنیتز حرف خود را به کرسی نشاند تا یکبار دیگر نشان دهد قدرتمندترین فرد در مجموعه باشگاه رئال مادرید است. 

بعد از این ماجرا، رقابت انتخاباتی باشگاه بارسلونا به طور باورنکردنی بر روی روابط رئال و راموس سایه انداخت و آتش اختلافات را شعله ور کرد. ماجو نامزد ریاست باشگاه کاتالان در صحبتی عنوان داشت کهراموس به عنوان بخشی از برنامه تبلیغاتی اش به او پیشنهاد شده است و وی فرصت جذب سرخیو را داشته ولی پیشنهاد را رد کرده است. این خبر به سرعت در رسانه ها منتشر شد و از راموسی که به عنوان یکی از نمادهای تعصب مادریدی ها عنوان می شد تصویر دیگری نشان داد. در این میان مدافع اسپانیایی انتظار داشت سران مادرید به حمایت از وی بپردازند ولی صحبت های ماجو هیچ واکنشی از طرف پرز و سایر اعضای هیئت مدیره به همراه نداشت و تنها برادر راموس به حمایت از او پرداخت و گفت بارسا سرخیو را می خواست ولی او هرگز برای آن ها بازی نمی کند. همین اتفاقات در نهایت منجر به این شد که AS خبر دهد که راموس تصمیم به جدایی از باشگاه گرفته است.

بلافاصله بعد از این خبر رسانه های انگلیسی خبر از علاقه منچستریونایتد به جذب او دادند و عنوان کردند که شیاطین سرخ به رئال مادرید پیشنهاد 37 میلیون یورویی برای خرید راموس ارائه داده اند. در این میان حتی از پیشنهاد یونایتد برای تعویض دخیا و راموس صحبت به میان آمد ولی هنوز هیچکس از رفتن راموس مطمئن نشده بود و هواداران رئال قلباً مایل به ماندن وی بودند.

در حالی که بحث رفتن یا ماندن راموس داغ بود، صحبت هایی از منابع غیر رسمی منتشر شد مبنی بر اینکه مشکل سرخیو عدم توافق مالی برای امضای قرارداد است و او دستمزد بیشتری می خواهد. همین کافی بود تا دوباره ملی پوش اسپانیایی واکنش نشان دهد و به این تخریب چهره اش در بین هواداران رئال اعتراض کند، موردی که  Marca و  AS نیز به آن اشاره کردند و از ملاقات راموس با ایجنت و موکل شخصی اش در مادرید خبر دادند و عنوان کردند که شیاطین سرخ با مدیر برنامه های او ملاقات داشته اند. حتی مارکا از تیتر "ناقوس جنگ" که اشاره به خشم زیاد راموس از مدیران مادرید داشت بر روی جلد اول روزنامه اش در روز 24 ژوئن  استفاده کرد.

در میان اخبار نا امید کننده برای طرفداران کهکشانی ها تنها خبر امیدوار کننده را رادیو محلی Cope منتشر کرد مبنی بر اینکه راموس و رئال مادرید بر سر تمدید قرارداد به توافق رسیده اند. این خبر اگرچه هواداران مادریدی را امیدوار کرد ولی کافی نبود، زیرا هیچکدام از منابع نزدیک به سفید پوشان از جمله Marca و AS آن را تایید نکردند تا اینکه در اواخر شب گذشته رسانه های معتبر انگلیسی همچون Telegraph و  The Independent خبر از پیشنهاد رسمی 30 میلیون پوندی یونایتد برای جذب راموس منتشر کردند و AS نیز عنوان کرد که یونایتدی ها حاضر هستند برای 5 سال 55 میلیون یورو به بازیکن اسپانیایی پرداخت کنند تا همچنان بحث انتقال وی داغ بماند. 

چیزی که مشخص است، این است که خود راموس علیرغم میل باطنی اش از مادرید جدا می شود و اگر سران مادرید در موضع خود تجدید نظر کنند احتمال تمدید قرارداد وی بسیار بالا است زیرا وی همیشه عنوان کرده است که رئال باشگاه رویاهای وی بوده است و این را فقط با حرف نشان نداده و در زمین نیز با تعصب به میدان رفته است. هواداران مادرید اصلا دوست ندارند بعد از بازیکنانی نظیر هیه رو و رائول، شاهد جدایی راموس و کاسیاس باشند و تمدید قرارداد وی شاید بهترین خبر پرز به آن ها باشد.

از طرف دیگر شیاطین سرخ بسیار دوست دارند بعد از اینکه رئال در طی سال های اخیر چندین ستاره آن ها را گرفت، جبران کنند و با جدایی راموس به نحوی پاسخی به سران مادریدی دهند و این بهترین فرصت برای آن ها است. البته راموس در سال 2013 قبل از بازی با یونایتد به تمجید از این باشگاه پرداخت و همین می تواند انتقال او به اولدترافورد را واقعی تر نشان داد.

با تمام این تفاسیر باید منتظر ماند و دید که در روزهای آتی چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.

احسان احمدزاده بازدید : 181 1394/04/03 نظرات (0)
رئال نیوز - وقتی که رافا بنیتز در اوایل ژوئن به عنوان مربی جدید رئال مادرید معارفه شد حضار بیش از هر موضوعی علاقه مند بودند تا درباره سبک و شیوه مربیگری او بحث کنند.

رئال مادرید، باشگاهی که با زرق و برق و ریخت و پاش هایش شناخته می شود همیشه در پی انجام بازی تهاجمی بوده است. اما در مورد بنیتز، رئال مادرید مربی ای را استخدام کرده که سازمان دهی دفاعی او زبانزد است و وسواس زیادی روی مسائل تاکتیکی دارد. شهرت او به این نوع شیوه مربیگری باعث شد که در مراسم معارفه اش مجبور شود به سوالاتی در خصوص این که نحوه بازی رئال مادرید چگونه خواهد بود پاسخ دهد.

“ترکیب تیم ما فوق العاده است و ما بازیکنان فوق العاده ای را در اختیار داریم. به همین دلیل صرف نظر از این که  نحوه بازی چگونه خواهد بود مهم این است که بهترین بازی ممکن را ارائه دهیم و بدانیم که چه هدفی را دنبال می کنیم.”

” این تیم باید رقابت کند. باید به خوبی فوتبال بازی کند و برنده شود. در مورد سیستم بازی صحبت های زیادی می توان کرد اما چیزی که واضح است این است که با چنین تیم مستعدی ما باید حمله کنیم و گل بزنیم.”

مسلما بنیتز می داند که ارائه فوتبال زیبا و جذاب در برنابئو از وظایف اوست. ولی با این حال تمرکز اصلی او بر روی نتیجه بازی خواهد بود. در نتیجه ممکن است که مربی سابق ناپولی بخواهد تغییراتی را ایجاد کند، چرا که پس از فصل ناکام 15-2014 انتظارات از او این است که در ترکیب تیم تعادل ایجاد کند و به تیمی که در فاز تهاجمی بسیار با استعداد نشان می دهد قدرت تدافعی نیز اضافه کند. به همین دلیل در این تابستان، اضافه کردن عناصر دفاعی- به خصوص در میانه میدان- از اولویت های باشگاه خواهد بود و رئال مادرید بازیکنان زیادی را از سرتاسر اروپا زیر نظر گرفته است.

در ادامه سه بازیکنی را که به نظر می آید برای تیم بنیتز مناسب باشند بررسی می کنیم.

لوکاس بیلیا

در سال 2012، لوکاس بیلیا در مصاحبه با مارکا عنوان کرد که دوست دارد راه الگوی خود ژابی آلونسو را دنبال کند.

” دوست دارم مانند ژابی آلونسو به نظر بیایم. از نظر من اوست که در رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا تعادل را برقرار کرده است. او در این زمینه یک الگوست.”

هرچند بیلیا مانند ژابی آلونسو ریش قرمز ندارد اما در الگو گرفتن از مرد اسپانیایی کار خود را به خوبی انجام داده است. ستاره لاتزیو یک بازیساز عمق محور(deep-lying playmaker)  سخت کوش است که توانایی تکل های قدرتمند و پاس های بلند-دو ویژگی ای که ژابی آلونسو به داشتن آن ها مشهور بود-  را دارد. طبق آمار هواسکورد او در فصل 15-2014 میانگین 3.7 تکل، 2.4 توچ ربایی و 4.3 پاس بلند دقیق در هر بازی را داشته است که نشان می دهد او در هر سه زمینه جزء بهترین های ایتالیا بوده است.

به گفته آس، بنیتز که در دوران حضور در ناپولی از نزدیک شاهد بازی بیلیا بوده است علاقه مند است که این بازیکن 29 ساله را به برنابئو بیاورد تا با تقویت فاز دفاعی در خط هافبک تعادل برقرار کند.

به خدمت گرفتن این بازیکن آرژانتینی با رویه ای که رئال مادرید اخیرا در تجارت نقل و انتقالات پیش گرفته یعنی جذب بازیکنان بین 20 تا 25 سال مغایر خواهد بود، اما یکی از دلایل فصل آشفته ای که سفیدپوشان سپری کردند عدم حضور یک هافبک با تجربه و نیرومند بود. بیلیا می تواند این ضعف را برطرف کند و به نظر می رسد که به خوبی می تواند در double pivot در سیستم 1-3-2-4 بنیتز جای گیرد.

راجا ناینگولان

راجا ناینگولان می تواند یکی دیگر از گزینه های احتمالی رئال مادرید برای هافبک دفاعی باشد. تحت هدایت رودی گارسیا در فصل 15-2014 این بازیکن بلژیکی در 30 بازی در سری آ از ابتدا در ترکیب اصلی قرار گرفت و نقش یک هافبک تدافعی قدرتمند را در میانه میدان ایفا کرد.

ناینگولان یک تکل کننده خشن است و همانند آرتورو ویدال دارای قدرت بدنی بالایی است و می تواند به خط هافبک رئال مادرید قدرت و توان فیزیکی لازم را اضافه کند. اخیرا وکیل این بازیکن اظهار داشته که پیشنهاد انتقال به رئال مادرید در این تابستان ممکن است این بازیکن بلژیکی را دچار وسوسه کند: ” من معتقدم که ناینگولان در رم می ماند. البته وقتی صحبت از رئال مادرید باشد شرایط می تواند تغییر کند.”  جیمز پالوتا رئیس باشگاه رم می داند که ناینگولان تا چه اندازه برای رم مهم است و می داند که او پیشنهادهای زیادی را در این تابستان خواهد داشت و نیم نگاهی نیز به پیشنهاد رئال مادرید دارد.

همانند بیلیا، ناینگولان نیز می تواند در double pivot در سیستم 1-3-2-4 قرار بگیرد. به این ترتیب او به میانه میدان استحکام خواهد بخشید و این می تواند به تونی کروس و لوکا مودریچ کمک کند تا از خلاقیت خود بیشتر استفاده کنند.

پل پوگبا

تابستان گذشته، بسیاری از باشگاه ها خواهان خامس رودریگز و لوئیز سوارز بودند. تابستان قبل از آن، گرت بیل بود که مورد توجه خیلی از باشگاه ها قرار گرفته بود. در سال 2015 به نظر می رسد که پول پوگبا بیش ترین مشتری را در بازار نقل و انتقالات دارد.

پوگبا به عنوان یک هافبک بسیار باهوش و مستعد، بازیکنی است که هر تیمی می تواند در طول ده سال آینده خط هافبک خود را به محوریت او تشکیل دهد. قد و قامت خوبی دارد و در نبردهای هوایی قدرتمند است، کار با توپ او بسیار خوب است و توانایی های تکنیکی برجسته ای دارد که باعث می شود این بازیکن فرانسوی یک بازیکن کامل برای میانه میدان باشد.

به گفته ال پایس، رئال مادرید و بارسلونا رقابت تنگاتنگی را برای جذب این بازیکن تاثیرگذار از یوونتوس با یک دیگر دارند و مقصد بعدی این بازیکن 22 ساله قطعا یکی از این دو غول اسپانیایی خواهد بود.

پوگبا بازیکنی است که برای هر تیمی مناسب است و رئال مادرید نیز از این قاعده مستثنی نیست. به علاوه، با توجه به اشتیاق رئال مادرید به جذب یک بازیکن بزرگ در هر تابستان، پول پوگبا بازیکنی است که نه تنها شرایط یک بازیکن بزرگ و سطح بالا را دارد بلکه بر خلاف خیلی از خریدهای دیگر کهکشانی ها تاثیر منفی بر روی تعادل در ترکیب تیم نخواهد گذاشت.

 

تیم کالینز

احسان احمدزاده بازدید : 549 1394/04/03 نظرات (0)
رئال نیوز - سرخیو راموس تنها ستاره بزرگی نیست که در لیست خریدهای داغ تابستانی باشگاه منچستریونایتد قرار گرفته است چون شیاطین سرخ خیز بلندی برای دادن پاسخی قاطع به پیشنهاد رئال‌مادرید برای جذب داوید دخیا برداشته‌اند.

سرخیو راموس تنها ستاره بزرگی نیست که در لیست خریدهای داغ تابستانی باشگاه منچستریونایتد قرار گرفته است چون شیاطین سرخ خیز بلندی برای دادن پاسخی قاطع به پیشنهاد رئال‌مادرید برای جذب داوید دخیا برداشته‌اند.

بنابراین اگر یونایتد برای رونالدو، ‌بیل یا بنزما به رئال مادرید پیشنهاد داد، تعجب نکنید. سایت دیلی‌ میل نوشته احتمالا رئالی‌ها این هفته نخستین پیشنهاد رسمی خود را برای خرید دروازه‌بان اسپانیایی شیاطین‌سرخ ارائه کنند تا شایعات چند ماهه‌‌ای که درباره بازگشت او به اسپانیا بعد از چهار سال حضور در اولدترافورد، وجود داشته است درست از آب درآید.

منچستریونایتد قصد دارد کار رئال‌مادرید را برای به چنگ آوردن دروازه‌بان شیاطین‌سرخ سخت کند و درنظر دارد این کار را با تعیین رقمی هنگفت برای فروش سنگربان ملی‌پوش خود انجام دهد. گفته می‌شود که پایین‌ترین رقمی که من یونایتد برای فروش دخیا به رئال‌مادرید طلب خواهد کرد 25 میلیون پوند خواهد بود، ضمن اینکه احتمال دارد در این وسط پای سرخیو راموس، مدافع میانی رئال هم به میان بیاید، کسی که ظاهراً از وضعیتش در برنابئو راضی نیست، می‌خواهد از کهکشانی‌ها جدا شود و گفته است که اولدترافورد اولویت اوست.

از قرار معلوم اد وودوارد، مدیر اجرایی باشگاه منچستریونایتد قصد دارد در مذاکرات اولیه خود با رئالی‌ها، برای انتقال دخیا به مادرید راهکاری بیندیشد که مدافع میانی اسپانیایی کهکشانی‌‌ها هم راهی اولدترافورد شود بخصوص که لوییز فان‌خال، مربی هلندی من‌یونایتد هم گفته است که تیمش به یک مدافع میانی باتجربه نیاز دارد. راموس 29 ساله ظاهراً از این رویکرد کهکشانی‌ها که حاضر نیستند قرارداد او را (قراردادی که دو سال دیگر تمام می‌شود) با افزایش حقوقش به 140 هزار پوند در هفته تمدید کنند ناراحت است و بعد از یک دهه حضور در برنابئو قصد دارد سفیدپوشان مادرید را ترک کند. راموس در پاسخ به خبرنگارانی که از او قبل از جلسه‌اش با مدیربرنامه‌های خود درباره آینده‌اش سوال می‌پرسیدند، گفت: «من نگران چیزی نیستم.» با این حال من‌یونایتد نگران آن است که راموس بخواهد از شیاطین سرخ تنها به‌عنوان یک ابزار برای تحت فشار قراردادن رئال‌مادرید برای عقد قراردادی جدید با او استفاده کند، کاری مشابه به آنچه دنی‌ آلوز، دفاع راست برزیلی بارسلونا قبل از تمدید قراردادش در ابتدای ماه جاری انجام داد.

شیاطین سرخ همچنین می‌دانند که راموس هنوز برای رئال‌مادرید مهره‌ای باارزش است و ممکن است برای خرید او مجبور شوند تا 46 میلیون پوند بپردازند در حالی که غرامت فسخ قرارداد او با کهکشانی‌ها 145 میلیون پوند است. راموس اگرچه می‌تواند به یک گزینه شاخص در لیست خرید‌های تابستانی منچستریونایتد تبدیل شود اما او قطعاً تنها بازیکنی نیست که قرمزهای اولدترافورد می‌توانند از چنگ رئال درآورند. کریستیانو رونالدو، گرث بیل، کریم بنزما، لوکا مودریچ، رافائل واران و دنی کارواخال همه کسانی هستند که ممکن است رفتن به من‌یونایتد را به ماندن در رئال ترجیح دهند بخصوص که از سیاست‌های هیات مدیره باشگاه از جمله اخراج کارلو آنچلوتی ناراضی بوده‌اند. ممکن است یونایتد برای رسیدن به اهدافش ناموفق بماند اما از اخبار این گونه بر می‌آید که شیاطین سرخ قصد دارند زندگی را برای رئال تلخ کنند.

احسان احمدزاده بازدید : 67 1394/04/03 نظرات (0)
رئال نیوز - حتی شوخی اش هم قشنگ نبود. این که بدانیم باشگاه هیچ انگیزه ای برای حضور در جام برنابئو ندارد بی احترامی به مردی است که در این پیراهن مقدس دست به کارهای بزرگی زده است.پارسال توجیه شلوغ بودن برنامه کافی به نظر نمی رسید و به نظر می رسد امسال هم این جام تاریخی برگزار نمی شود و متاسفانه هیچ سوپرجامی هم در کار نیست. رئال بر اساس برنامه ای که اعلام کرده بود ده روز خالی داشت تا خیابان لاکاستیانا مملو از جمعیت شود و هواداران با تیم بنیتز آشنا شوند اما …

همچنان برخی از سران رئال هستند که هفته دوم آگوست را فرصت مناسبی می دانند تا والرنگای نروژ به برنابئو بیاید. تصور کنید که اودگارد و خانواده اش چقدر لذت می برند که باشگاه این گونه به آنها احترام گذاشته است. متاسفانه اما باشگاه به چنین اصولی و دون سانتیاگو در حال حاضر اهمیتی نمی دهد. شاید بهتر باشد که هر چه زودتر در تصمیم حذف جام برنابئو تجدید نظر شود. همچنان منتظریم …

توماس رونکرو

احسان احمدزاده بازدید : 87 1394/04/02 نظرات (0)
رئال نیوز - فنجان قهوه اش را برداشت، درِ تراس را باز کرد و روی صندلی قدیمی اش لم داد. همان که صدای جیر جیرش کبوترهای لبۀ تراس را فراری می داد.

اما کبوتر ها او را می شناختند و باز می گشتند، خدای ناکرده آب و نانشان را هر روز همین پیرمرد بر لبۀ تراس می گذاشت. عینک بند دارش را از روی میز فلزی کوچک گوشۀ تراس برداشت و به چشمانش زد. دوباره دست به میز برد، روزنامه را برداشت و در پیش چشمانش گشود. خسته از اخبار تکراری اقتصاد و اجتماع به صفحۀ مورد علاقه اش رسید، صفحۀ روزشمار تاریخ. تداعی اتفاقات تاریخی در ذهن پیرمرد، همان ها که بیشترشان را با چشم خود دیده و با گوش خود شنیده بود، لذتی وصف ناشدنی به او می داد. انگار با خواندن این صفحه، لحظه ها برایش زنده می شد و آن ها را لمس می کرد. نگاهش به ستون متولدین امروز افتاد. در بالای ستون، تصویر مردی خوش سیما را دید که گویی لبخندش کوهی از خاطرات را برای پیرمرد زنده کرده بود. آری، آری، او را می شناسم، او همان تاریخ ساز "استا دو فرانس" است. آری، این مرد را خوب به یاد دارم، او زیدان است، همان گلزن فینال.

روزنامه را بست، عینک را برداشت و سرش را بر صندلی تکیه داد. چشمانش را بست و به فکر فرو رفت. انگار چیزی بدجور ذهنش را درگیر کرده بود. اما داستان چیست؟ چه چیز او را بیخیالِ خواندن بقیۀ صفحات روزنامۀ مورد علاقه اش کرده بود؟ زیدان؟ آیا خاطره بازیِ پیرمرد به او مربوط می شد؟ زیدان کجای قصۀ پیرمرد بود که حالا اینطور غرق خاطراتش شده بود؟ نکند داستان به همان "استا دو فرانس" بر میگردد؟ آه، لعنت به این حافظۀ لعنتی! خودش بود، قصه، قصۀ نوه اش بود، قصۀ فینال 98 و قصۀ قهرمان زندگی اش، زین الدین زیدان.

8 جولای 1998. فرانسه کرواسی را در نیمه نهایی جام جهانی برده و پسرک قصۀ ما سر از پا نمی شناسد. بر روزهای سیاه زندگی پسرک بعد از مرگ مادر، حالا پرتوی از امید و شادی تابیده بود. پدرش از دو سال پیش قول داده بود بلیط همۀ بازی های فرانسه در جام جهانی را بخرد و او را به ورزشگاه ببرد. حالا انگار در آسمان ها پرواز می کرد. فینال را قرار است از نزدیک ببیند. فینالی که در آن تیم کشورش باید مقابل غول فوتبال جهان یعنی برزیل، قهرمان دورۀ قبل به میدان برود. پسرک امید زیادی به قهرمانی نداشت، مدام می گفت ما حریف برزیل نمی شویم، هرطور فکر می کرد محاسباتش جواب نمی داد. باخت را از همین حالا پذیرفته بود ولی در دل کوچکش کورسوی امیدی می درخشید، هنوز یک نفر نمی گذاشت پسرک همه چیز را بر باد رفته ببیند. آن یک نفر همان قهرمان رؤیاهایش بود، همان که سال ها بود با پیراهن او به خواب می رفت، همان که همه چیزش بود، همان که از تمام فرانسه بیشتر دوستش داشت. آری، همان که نامش زیدان بود.

پسرک به سمت اتاق رفت تا با شیرینی پیروزی فرانسه سر بر بالین بگذارد که پیرمرد با صدای مخملی اش گفت: " تا کی می خواهی با این پیراهن بخوابی؟ اصلا این پیراهنِ کی هست؟ پسرک جواب داد: زیدان است پدربزرگ، زیدان! چطور اسمش را نشنیده ای؟ تا روزی که یک پیراهن امضا شده از خودش نگیرم، این را ازتن بیرون نمی آورم! پیرمرد لبخندی زد و به فرزندش گفت: ببین چطور این پسرک را مثل خودت عاشق فوتبال کرده ای! الحق که به خودت رفته است."

پسرک دیگر طاقت انتظار برای فینال را نداشت. لحظه شماری می کرد برای رفتن به "استا دو فرانس". بلیط ها را هرشب زیر بالشش می گذاشت و به عشق فینال، شب ها را صبح می کرد. حالا فقط دو روز به بازی مانده بود.

"-پدربزرگ! پس چرا پدر نمی آید؟ نمی شود ما زودتر ناهار بخوریم؟

- نه، هر کجا باشد الآن می رسد.

تلفن زنگ خورد و پیرمرد آرام آرام خود را به آن رساند و گوشی را برداشت. ناگهان گوشی از دستش رها شد و صدای بر زمین افتادنش، نگاه پسرک را به آن سو جلب کرد.

-چه شد پدربزرگ؟!

صدایی از پیرمرد نمی آید، همانجا خشکش زده و نگاهش را به در دوخته است. انگار داستان پسرک قصه، با تلخی و تاریکی پیوندی ابدی خورده است. حالا دیگر دنیا روی سرش خراب شده بود. کسی که قرار بود او را به تماشای فینال ببرد، در راه رسیدن به خانه.

حالا یک روز مانده به فینال، پسرک با همان پیراهن شمارۀ 10 زیدان، در آغوش پیرمرد بر تابوت تنها امید زندگی اش می گریست. و روزگار چه بی رحم و چه آسان جای غم و شادی را در یک آن تغییر می دهد. پسرک خوشبخت دیروز، مرد تنهای امروز بود. پیراهن زیدان را درآورد و بر زمین انداخت و بر تابوت پدر مشت می کوبید.

- برگرد پدر، مگر خودت قول ندادی مرا به ورزشگاه ببری؟ این بود قولت؟!

پیرمرد با دستانی لرزان پیراهن را از زمین برداشت و در آن آرزوهای بر باد رفتۀ کودکی را می دید که حالا جز زیدان هیچ کس را نداشت و هیچ کس را نمی خواست. روز فینال فرا رسید. پسرک دو روز است لام تا کام با کسی حرف نزده. پیرمرد بر بالین پسرک رفت و پیراهن زیدان را نشانش داد. او بهتر از هرکسی رگ خواب پسرک را می دانست. -هنوز هم بلیط ها را داری؟ پسرک سر از بالش خیس برداشت و بلیط های مچاله را بیرون آورد. پیرمرد بلیط ها را گرفت و خود را برای بزرگترین دروغ زندگی اش آماده کرد. -پدرت به من گفته بود که مطمئن است فرانسه قهرمان می شود. آن هم با گل زیدان! -راست می گویی پدربزرگ؟ پس چرا این را به من نگفت؟ - چون می دانست تو برزیل را قهرمان می پنداری و باور نمی کنی. اگر می خواهی پدرت حسرت دیدن فینال را نخورد بلند شو این پیراهن را بپوش تا به "استا دو فرانس" برویم. -یعنی تو می آیی؟ -چرا که نه؟ من هم می خواهم این زیدان را ببینم! پسرک اشک هایش را پاک کرد و پیراهن را پوشید. رفت و هنرنمایی قهرمان قصه های تلخش را از نزدیک دید. گویی خداوند نخواست پیرمرد شرمنده شود. آن هم شرمندۀ کسی که دنیایش فقط زیدان بود و بس. حالا شاید پیرمرد زیدان را حتی بیشتر از پسرک دوست داشت. حالا زیدان، قهرمان قصۀ پیرمرد هم بود. قهرمانی که او را شرمسار نکرد...

آری، زیدان قهرمان قصۀ فوتبالی تک تک ماست. مردی از تبار بزرگی با آرامشی از جنس خودش. چهره ای مصمم با چشمانی نافذ و لبخندی که شیرینی یک دنیا را به عاشقان فوتبال هدیه می دهد. مردی که انگار فقط برای فینال ها ساخته شده بود. از آن فینال جام جهانی 98 و تحقیر یک تنۀ برزیلِ پرستاره، تا هنرنمایی در فینال لیگ قهرمانان 2002 با آن ضربۀ استثنایی که بدون شک زیباترین گل تاریخ این جام بوده، هست و خواهد بود. فینال جام جهانی 2006 شاید تنها فینال تاریخ باشد که مرد اولِ آن، از تیم بازنده انتخاب می شود و برای این نقشِ اول بودن، باید فقط زیدان باشی. آری، باید فقط زیدان باشی تا حتی بعد از اخراج، جهان باز هم تو را به چشم یک "قهرمان" ببیند. نه توپ طلا، نه جام و نه عنوان و مدال یارای توصیف بزرگی ات را نخواهد داشت زیزو. بیشتر تو به جام و قهرمانی افتخار می بخشی تا این عناوین به تو! برای هرآنکس که معجزه هایت را دیده، تو بهترین هستی و خواهی بود و افسوس به حال آنان که از تماشای هنرت محروم بوده اند.

برای ما تو همانقدر قهرمانی که برای آن پیرمرد و پسرکِ عاشق، هستی. پیرمردی که با دیدن تصویرت غرق در خاطره ای به عمق زندگی شد. صدای باز شدن در، پیرمرد را از خاطرات بیرون کشید. پسرک که حالا برای خودش مردی شده بود، نزد او آمد. -پدربزرگ چرا قهوه ات را نخوردی؟ سرد شده است، بگذار برایت عوض کنم. پیرمرد به سراغ صندوقچۀ قدیمی رفت و پیراهن خاک خوردۀ شمارۀ 10 را بیرون آورد. پیراهنی که برای او و پسرک، معنایی به وسعت زندگانی داشت. رو به پسرک کرد و گفت: این را به یاد داری؟ اشک در چشمان پسرک جمع شد و پیراهن را بویید. بوی پدرش را می داد. بوی زندگی. بوی خاطرات تلخ و شیرین سال 98. بوی "استا دو فرانس" و هنرنمایی زیدان بزرگ. زیدانی که دیگر تاریخ، مانند او را نخوهد دید. یک هنرمند در زمین فوتبال. کسی که فوتبال را برایمان نقاشی می کرد. قهرمان همۀ نسل ها. تک ستارۀ بی بدیل تاریخ فوتبال، زین الدین زیدان، همان که فوتبال را به زبان خودش ترجمه کرد.

احسان احمدزاده بازدید : 283 1394/04/02 نظرات (1)
رئال نیوز - نمایش فصل گذشته نیمار نشان از آن داشت که او می‌تواند با لیونل مسی و کریستیانو رونالدو برای کسب توپ طلا رقابت نزدیکی داشته باشد اما به نظر می‌رسد او نیز مانند لوییس سوارس به خاطر حاشیه‌هایی که داشت، از کورس کسب این عنوان عقب بماند.

پس از آنکه نیمار فصلی فوق العاده را با بارسلونا سپری کرد، بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که کاپیتان تیم ملی فوتبال برزیل می‌تواند یکی از کاندیداهای کسب توپ طلا برای سال جاری باشد. خودش هم بدون شک برای اینکه بتواند این عنوان را از کریستیانو رونالدو بگیرد، بی تابی می‌کند.

طی هفت سال گذشته، مسی و رونالدو این جایزه ارزشمند را از آن خود کرده‌اند. مسی بین سال‌های 2008 و 2014 موفق شد چهار بار پیاپی توپ طلا را کسب کند. رونالدو هم در این بازه زمانی توانست سه بار این جایزه را از آن خود کند که دو مرتبه آن مربوط به دو سال اخیر می‌شود. به نظر می‌رسید نیمار بازیکنی است که می‌تواند به سلطه این دو بازیکن بر کسب توپ طلا خاتمه دهد. او سال گذشته در فهرست 10 نفره نامزدهای توپ طلا در رده هفتم قرار گرفت اما با توجه به عملکرد او در ترکیب بارسلونا طی فصل گذشته و نقشی که برای کسب سه گانه در این تیم ایفا کرد، می‌توانست در سال جاری یکی از نامزدهای نهایی برای کسب این جایزه باشد.

وگنر ریبیرو، مدیر برنامه‌های نیمار هم چندی پیش تایید کرده بود این بازیکن می‌تواند طی دو سال آینده یکی از بهترین‌های دنیا باشد و جای لیونل مسی و کریستیانو رونالدو را بگیرد: «در سال جاری نیمار می‌تواند جایش را بین بازیکنان بزرگ و مطرح فوتبال دنیا بازتر کند. کسب توپ طلا هم برای او دور از دسترس نیست. شاید امسال و شاید سال آینده زمانی باشد برای اینکه نیمار بتواند این جایزه را از آن خودش کند.»

رقابت‌های کوپا آمه‌ریکا جایی بود که نیمار بتواند خودش را دور از لیونل مسی نشان دهد. او باید در ترکیب تیم ملی فوتبال برزیل به عنوان کاپیتان بازی می‌کرد و تیمش را به فینال این رقابت‌ها می‌رساند. درست است که مسی یکی از گزینه‌های اصلی کسب توپ طلا برای سال جاری است اما نیمار می‌توانست از درخشش در تیم ملی برزیل استفاده کند تا بتواند خودش را به اندازه‌های مسی در ترکیب تیم ملی فوتبال آرژانتین برساند. با اینکه نیمار تا این حد شانس داشت که بتواند خودش را به عنوان یکی از نامزدهای اصلی کسب توپ طلا معرفی کند اما خودش همه چیز را خراب کرد.

نیمار در دیدار نخست برزیل در کوپا آمه‌ریکا مقابل پرو نمایش خوبی داشت. او به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شد اما بدون شک، نیمار را در این رقابت‌ها فقط به خاطر دریافت کارت قرمز مقابل کلمبیا به یاد خواهند آورد. ریبیرو که پیش‌تر به تمجید از رفتار نیمار پرداخته بود در این مورد هم گفت: «از زمانی که نیمار به فوتبال اروپا رفته است، به عنوان یک ورزشکار واقعی و یک قهرمان، پیشرفت کرده است.»

بدون هیچ شکی باید بگوییم که نیمار در رویارویی با کلمبیا به هدف اصلی مدافعان این تیم بدل شده بود. شاگردان خوزه پکرمن در طول دیدار به تحریک نیمار پرداختند تا او را با دریافت کارت زرد روبه‌رو کنند. شاید در اواخر بازی، آنها به هدفی که داشتند دست یافتند. کارهایی که بازیکنان کلمبیا در طول بازی روی نیمار انجام دادند، نباید آنطور توسط این ستاره برزیلی پاسخ داده می‌شد.

شاید بسیاری بر این باور هستند که بازیکنان باتکنیک باید بیش از سایرین مورد حمایت داوران قرار بگیرند اما بازیکنان کلمبیا هم در طول بازی به هیچ وجه پایشان را فراتر نگذاشته و نیمار را با خطای بدی متوقف نکردند. نیمار هم درست مانند مسی و رونالدو، هر هفته و در رقابت‌های باشگاهی مورد حمله بازیکنان حریف قرار می‌گیرد. مسی و رونالدو به این نوع رفتارها عادت کرده‌اند اما نیمار هنوز نتوانسته با این شرایط کنار بیاید. اکنون هم او باید بهای کار بسیار بدی که انجام داده است را بپردازد.

بدون شک رویای کسب توپ طلا پس از کارهایی که نیمار در دیدار مقابل کلمبیا انجام داد برایش رنگ باخته است. او اگر می‌خواست در تصاحب توپ طلا شانسی داشته باشد، باید در تیم ملی فوتبال برزیل نمایش درخور توجهی ارائه می‌کرد، با این تیم قهرمان می‌شد تا رویاهایش رنگ حقیقت بگیرد. ماجراجویی نیمار اما در کوپا آمه‌ریکا دوام چندانی نداشت. او در دیدار دوم اخراج شد و پس از آن هم با چهار جلسه محرومیت مواجه شد تا این تورنمنت برایش به تلخ‌ترین شکل ممکن به پایان برسد.

فیفا پیش‌تر هم ثابت کرده بود در انتخاب بهترین بازیکن، فقط به دنبال نمایش یک بازیکن در زمین مسابقه نیست. لوییس سوارس دو فصل پیش در ترکیب لیورپول نمایش فوق العاده‌ای از خود نشان داد تا بسیاری را متقاعد کند یکی از نامزدهای نهایی کسب توپ طلا است اما او در جام جهانی برزیل که تابستان گذشته برگزار شد شانه جورجو کیه‌لینی را گاز گرفت تا فیفا هشت جلسه او را از همراهی تیم ملی فوتبال اروگوئه محروم کند؛ محرومیتی که همچنان ادامه داد و این بازیکن در کوپا آمه‌ریکا امسال نیز نتوانست اروگوئه را همراهی کند. از سوی دیگر، فیفا با وجود نمایش خیره‌کننده سوارس در ترکیب لیورپول، نام او را از فهرست 23 نفره بازیکنان برتر در سال گذشته حذف کرد تا او هیچ امیدی به قرار گرفتن در فهرست نهایی نداشته باشد؛ اتفاقی که مشابه آن می‌تواند برای نیمار رخ دهد.

کارت قرمزی که نیمار در بازی با کلمبیا دریافت کرد به هیچ وجه نمی‌توانست او را از قرار گرفتن در فهرست نهایی توپ طلا حذف کند اما رفتاری که او در تونل ورزشگاه از خود نشان داد، تبعات جبران ناپذیری برای وی خواهد داشت. نیمار نه تنها به شکل لفظی داور مسابقه را مورد اهانت قرار داد بلکه به او حمله فیزیکی هم کرد. کمیته انتضباطی و سران برگزاری رقابت‌های کوپا آمه‌ریکا پس از آن به بررسی این اتفاق پرداخته و نیمار را چهار جلسه محروم کردند. این یعنی از دست رفتن رویای توپ طلا برای بازیکن 23 ساله بارسلونا.

درست چهار روز پیش بود که نیمار یکی از کاندیداهای اصلی کسب توپ طلا در سال جاری بود. تنها یک لحظه از دست دادن کنترل موجب شد شانس نیمار برای کسب این عنوان ارزشمند از بین برود. یک لحظه.

احسان احمدزاده بازدید : 242 1394/04/01 نظرات (3)
رئال نیوز - دوئل هميشگى بين كريستيانو رونالدو و ليونل مسى باز هم تمامى دوستداران فوتبال را به خود مشغول خواهد نمود، در حالى كه در اين فصل مسى تمامى عناوين باشگاهى را به خود اختصاص داده اما دست رونالدو براى رسيدن به عنوانى كاملا خالى مانده است.

نقش ليونل مسى در بارسلوناى لوئيز انريكه باز هم دچار تغيير شده و با آزادى عملى كه از سوى اين سرمربى اسپانيايى به وى اعطا گرديده، اين فوق ستاره آرژانتينى دنياى فوتبال بيشتر به بازى ساز قهارى تبديل شده كه علاوه بر دست داشتن نبض بازى، با دريبلينگ، ارسال پاس هاى كوتاه و حتى ضربات مستقيم خود سرنوشت يك بازى را به نفع بارسلونا بارها در طول فصل اخير تغيير داده است.

نگاهى به آمار بر جاى مانده از رقابت هاى فصل 2014/15 ليگ قهرمانان اروپا نشان مى دهد كه مسى، رونالدو و نيمار هر كدام با زدن ده گل در صدر جدول گل زنان اين رقابت ها قرار گرفته اند. مسى همچنين با ديگر هم تيمى خود اينيستا بيشترين پاس هاى منجر به گل را براى هم تيمى هاى خود ارسال داشته و بيشترين آمار ارسال پاس هاى كليدى را نيز در فصل اخير از رقابت هاى ليگ قهرمانان به خود اختصاص داده است. ليونل مسى همچنين در رقابت هاى اين فصل قدرت و كيفيت خود را در دريبلينگ نيز به رخ حريفان كشيده است، اين ستاره آرژانتينى در 91 صحنه موفق به از پيش رو برداشتن بازيكن حريف شده در حالى كه نفر بعدى در چنين آمارى با انجام 51 دريبلينگ موفق ادن هازارد بلژيكى از تيم چلسى است.

در حالى كه آمار كريستيانو رونالدو در امر گل زنى و ارسال پاس گل با ليونل مسى قابل مقايسه است، اما وى در دريبلينگ و ارسال پاس هاى كليدى چندان موفق نبوده و حتى در بين ده بازيكن برتر اروپا در اين زمينه قرار نمى گيرد. اين مسئله را نبايد به نقطه ضعف كريس رونالدو نسبت داد، چون تغيير در نحوه بازى اين ابر ستاره پرتغالى در فصل اخير تاثير بيشترى در اين مسئله داشته است. رونالدوى 2015 ديگر با رونالدوى 2009 هرگز قابل مقايسه نيست، چون او در مادريد بيشتر به مهاجمى گل زن تبديل شده، موضوعى كه همواره هواداران مادريدى خواهان آن بوده اند و رونالدو نيز به نظر با كمال ميل چنين وظيفه اى را پذيرفته و به بهترين وجه ممكن آن را انجام داده است. در فصل اخير اين ابر ستاره پرتغالى موفق به زدن 63 گل براى رئال مادريد و تيم ملى پرتغال شده كه 85 درصد از اين گل ها را وى با يك تماس با توپ به ثمر رسانده  و مى توان ادعا نمود كه وى در مادريد به مهاجم متخصص در محوطه جريمه بدل گشته و تمامى توان خود را تنها در راه گل زنى بسيج كرده است.

از تعداد دريبلينگ هاى رونالدو نيز به مراتب كاسته شده و وى بازى سازى را نيز به ساير ستارگان مادريدى حاضر در خط ميانى تيم واگذار نموده و وى همه تمركز و حواس خود را تنها بر امر گل زنى قرار داده است. البته آمار گل زنى او از روى ضربات سر نيز با افزايش چشم گيرى مواجه بوده است، در مجموع رونالدو با به ثمر رساندن 48 گل در رقابت هاى لاليگاى اين فصل عنوان برترين گل زن اين رقابت ها را از آن خود نموده و همچنين جايزه كفش طلايى را براى به ثمر رساندن بيشترين گل در سطح قاره اروپا را نيز به خود اختصاص داده است.

در رقابت هاى فصل اخير مسى در بهترين زمان ممكن به ايده آل ترين شرايط خود رسيد و توانست با بارسلونا يك سه گانه تاريخى را تجربه نمايد، كريس رونالدو نيز توانست فرم ايده آل فصل 2013/14 خود را در فصل اخير نيز تكرار نمايد، اما اين بار وى در كسب عناوين مختلف با رئال مادريد ناكام ماند.

ليونل مسى همچنين در ديدارهاى بزرگ فصل اخير نيز نمايشى فوق العاده داشت، در ديدار فينال كوپا دل رى وى موفق به زدن دو گل شد كه يكى از آنها را وى با حركت انفرادى خود از ميانه هاى ميدان ثمر رساند. در بازى هفته ماقبل آخر از رقابت هاى لاليگا مقابل اتلتيكو مادريد نيز وى زننده تنها گل پيروزى بخش بارسلونا بود، بردى كه تاثيرى انكارناپذير بر قهرمانى بارسلونا در رقابت هاى فصل 2014/15 لاليگا داشته است.

در فينال ليگ قهرمانان نيز مسى بيشتر در نقش يك بازى ساز ظاهر شد و در كنار يك پاس منجر به گل، ده دريبلينگ موفق نيز از خود بر جاى گذاشت و بيشترين تماس با توپ را نيز در بين بازيكنان دو تيم از آن خود نمود. تا مراسم انتخاب بهترين بازيكن فوتبال در سل 2015 هنوز بيش از شش ماه فرصت باقى مانده و در اين زمان دور رفت از رقابت هاى لاليگاى فصل بعد و همچنين مرحله گروهى رقابت هاى ليگ قهرمانان اروپا  برگزار خواهد گرديد و تا آن زمان هنوز فرصت مناسبى در اختيار اين دو فوق ستاره دنياى فوتبال براى افزايش شانس خود جهت دريافت توپ طلا خواهد بود.

البته در كنار رقابت هاى فوق، ‌ليونل مسى مى تواند درخشش خود در رقابت هاى كوپا آمريكا، جام باشگاه هاى جهان، سوپر كاپ اسپانيا و سوپر كاپ اروپا را نيز نشان دهد. حال با اين تفاسير بايد منتظر ماند و ديد كه كريس رونالدو خواهد توانست مانع دستيابى لوينل مسى به توپ طلا و پنجمين عنوان بهترين بازيكن سال فوتبال جهان گردد؟

احسان احمدزاده بازدید : 120 1394/04/01 نظرات (2)
رئال نیوز - در سال 2005 راموس و رئال مادرید برای اولین بار به هم وصل شدند. ده سال بعد آن مدافع 19 ساله تبدیل به یکی از بهترین های جهان در پست خودش شد و قطعه ای کلیدی در رختکن به شمار می رفت.

در طول این سالها راموس روزهای خوب و بدی را در رئال پشت سر گذاشت اما تبدیل به اسطوره هواداران شد و حالا هیچ بعبد نیست که در این تابستان سرجیو از رئال برود.
راموس در سال 2005 به رئال مادرید آمد آن هم در حالی که فقط دو فصل در تیم اصلی سویا بازی کرده بود. رئال برای خرید وی 27 میلیون هزینه کرد تا این بازیکن تبدیل به گرانقیمت ترین خرید تابستان رئال شود. این بازیکن شماره 4 را پوشید ، شماره ای که تا چند سال قبلش بر تن هیرو می رفت.
این بازیکن از اولین فصلش زیر نظر لوکزامبورگو در ترکیب جای پیدا کرد و بین پست هافبک دفاعی و مدافع راست جا به جا می شد. از زمان پیوستن راموس به رئال فقط در یک فصل کمتر از 40 بازی رسمی داشت که آن هم فصل اخیر بود که مصدوم شد. او 429 بازی رسمی برای رئال داشته که 55 گل زده است. در حال حاضر فقط روبرتو کارلوس و هیرو به عنوان مدافعان تاریخ باشگاه از این حیث بالاتر از او هستند.
راموس در یک دهه حضور در رئال سه لالیگا ، دو کوپا ، دو سوپرجام اسپانیا، یک سوپرجام اروپا و یک جام باشگاه های جهان برده است و در دسیما با یک ضربه سر کلیدی نقش بی نظیری داشت.
یکی از ویژگی های همیشگی راموس این بوده است که از گفتن حرف حق نمی ترسد و صداقت بی نظیری دارد. حالا شاید دورانش در رئال تمام شود و پس از یک دهه از برنابئو برود.

احسان احمدزاده بازدید : 248 1394/03/31 نظرات (0)
رئال نیوز - رافائل فن در فارت پس از دو دوره بازی در هامبورگ، به بتیس اسپانیا رفت. انتقالی که علی رغم نگاه برخی از هواداران آلمانی، انتقالی مناسب و به موقع به نظر می رسد.

یک روز بسیار شاد برای مردم ناحیه سرسبز سویل در حال رقم خوردن بود؛ روزی که رافائل فن در فارت به عنوان بازیکن جدید رئال بتیس به مردم معرفی شد. صدها نفر از مردم به فرودگاه رفتند تا در لحظه خروج از هواپیما به او خوشامد بگویند و چند هزار نفر هم به استادیوم رفته و منتظر دیدن بازیکن سابق آژاکس، رئال مادرید و هامبورگ در لباس سبز و سفید تیمشان شدند. پس از بیرون آمدن از استادیوم، هواداران از شادی زاید الوصف و روحیه بسیار بالای خود به خبرنگاران در پی صحبت های فن در فارت گفتند؛ رافائل به آنان گفته بود که به اینجا آمده تا لیگ را ببرد و همچنین لیگ قهرمانان را! همانطور که گفتم، روحیه ها بالا بود. اگرچه اگر آن ها فیلم بازی های چند فصل آخر بازیکن جدیدشان را می دیدند، می فهمیدند که شادیشان نباید خیلی جدی باشد.

هیچ بحثی نیست که اولین حضور فن در فارت در هامبورگ موفقیت آمیز بوده است. او پس از یک دوره بسیار موفق با 15 میلیون یورو در سال 2008 به رئال مادرید پیوست. اما دومین دوره حضور او در هامبورگ در سال 2012 خیلی موفقیت آمیز نبود. با وجود فصل اول امیدوار کننده پس از بازگشتش که هامبورگ با اختلاف بسیار کم سهمیه اروپا را از دست داد، شرایط برای او در فصل بعدی رفته رفته افت کرد؛ مخصوصا پس از کشمکش خانوادگی با همسر اکنون سابق شده اش، سیلویا در شب سال نو که باعث شد هافبک هلندی او را کتک بزند و بعدا هم از هم جدا شوند. شاید این داستان فقط به نظر بهانه بیاید اما پس از این ماجرا در نیم فصل دوم 2013/14 نمایش او به شدت ضعیف شد؛ صفر گل زده و تنها سه پاس گل!

با وجود یافتن دوباره عشق آن هم به دوست صمیمی همسر سابقش، همان همسر سابق خالد بلهروز، رافائل خوب قدیمی، هیچگاه فرم سابق خود را پیدا نکرد. پسر جوان و باانگیزه جدید هامبورگ، هاکان چالهان اوعلو به نظر تمام چیزهایی را که فن در فارت در آن ها خوب بود را از او دزدید؛ ضربات آزاد، پاس گل، بازی سازی... مشکل اینجا بود که هر دوی اینها دقیقا در پست پشت مهاجم بازی می کردند و هاکان چالهان اوعلوی با استعداد به کناره ها یا پست مهاجم کاذب رفت تا جا کمی برای فن در فارت باز شود. نتیجه این ها، نمایش بهتر و قابل قبول تر فن در فارت جدید بود.

بازگشت سال 2012 فن در فارت همچنین یک انتقال و بیزینس ضعیف برای "پدر" مشهور هامبورگ، کلاوس- میشایل کوهنه بود... ببخشید منظورم "هوادار" بود. کوهنه از جیب خود پول گذاشت تا اسم های بزرگی را در عوض مقداری از حق انتقالشان، به هامبورگ بیاورد. کاری که با رافائل فن در فارت هم انجام داد، اگرچه که باید می دانست که این 13 میلیون یورو هیچ بازگشتی برایش ندارد. شاید خوشحالی چند هزار هوادار هامبورگ هنگام بازگشت فن در فارت به ایمتک آره نا برای کوهنه 13 میلیون می ارزیده است، اما از نقطه نظر اقتصادی این یک تجارت فاجعه محسوب می شود.

فصل گذشته ترس و شک خیلی ها به یقین تبدیل شد؛ فن در فارت ارزش حقوق دریافتی اش را ندارد. دستمزد او سالانه 3.5 میلیون یورو بود و در مقایسه با بازیکنی مثل چالهان اوعلو که بعدا به لورکوزن رفت تا در پست اصلی خود بازی کند، رقمی بسیار زیاد و دور از واقعیت به نظر می رسید. اعداد فصل گذشته او هم اصلا چنگی به دل نمی زد؛ 4 گل و "1" پاس گل (تاکید زیاد بر روی 1 پاس گل)، یک بازگشت ضعیف برای مثلا بازی ساز هامبورگ. بار دیگر، هامبورگ آخرین لحظه ها و در لبه پرتگاه سقوط به بوندسلیگای 2 باقی ماند، این بار در بازی پلی آف برابر کارلسروهه سخت کوش.

فن در فارت عشق به شهر هامبورگ را ادامه داد و تا جایی که توانست اعلام کرد که هیچگاه شهر را ترک نمی کند. این جملات حتی زمانی که بازی نمی کرد هم ادامه داشت؛ چیزی که اکنون او را خوشایند واژه "وفادار" می کند. بازگشت سال 2012 او انبوهی از هیجان را به باشگاه و هواداران بازگرداند اما عادلانه است که بگوییم، در نهایت این انتقال جواب نداد. شرایط وخیم شد تا جایی که هافبک مشهور هلندی از سوی کیکر به عنوان ناامید کننده ترین بازیکن بوندس لیگا انتخاب شد.

با وجود نظرهایی همچون نظرهای بالا، فن در فارت همیشه گفته بود که دوست دارد فوتبالش را در اندلس و  به خصوص در کادیز جایی که به شهر پدربزرگش، چیکالانا نزدیک است، به پایان برساند. اکنون او باید برای بتیس بازی کند و در حالی که هواداران جدید بسیار هیجان زده هستند، فرصتی برای هواداران باشگاه قدیمی اش به دست آمده است تا با فکری آزاد و بدون وجود روح هایی همچون فرانک آرنسن و حتی فن درفارت، فوتبال را تماشا کنند. (فرانک آرنسن مدیر ورزشی هامبورگ بین سال های 2011 تا 2013 بود)

فن درفارت 32 ساله زمانی یکی از بهترین استعدادهای اروپا بود و شاید برای تمام باشگاه هایی که بازی کرد بسیار عالی بود، اما نمی توان این را انکار کرد که دوره دوم حضورش در هامبورگ، روزهای بد بیشتری نسبت به خوب های آن برایش داشته است. با تشکر از خاطره های رافائل، اکنون زمان حرکت کردن و ادامه دادن فرا رسیده است.

احسان عابدی بازدید : 199 1394/03/30 نظرات (0)
رئال نيوز - مسئله تمدید قرارداد سرجیو راموس به یک بحث عجیب تبدیل شده است.معلوم نیست که چه زمانی این موضوع حل می شود اما مسلما این بحث برای بنیتز در ماه اول کارش چندان بحث جالبی نبوده است. سرجیو یک بازیکن عادی نیست.

مسلما پس از رونالدو یکی از عوامل روزهای خوب رئال در سالهای اخیر بوده است و روندی بی نظیر را داشته تا تاریخ باشگاه را عوض کند. او در رئال زاده نشده است اما خون رئالی را در رگ هایش دارد و در حال حاضر بازیکنی است که به عنوان نماد ارزشهای مادریدیسموها به شمار می رود. یکی از ویژگی های اصلی او این است که قدرت رهبری و کاپیتانی تیم را دارد.در حالی که احتمال جدایی کاسیاس بیش از ماندنش است،

نقش سمبلیک راموس به عنوان رهبر ترکیب رئال خیلی مهم است و نباید ماندنش یک مسئله ابهام آمیز باشد. سرجیو می خواهد فوتبالش را در رئال تمام کند و می خواهد که از نظر سطح دستمزد در دومین سطح تیم باشد چرا که روند بی نظیرش جایی برای تردید باقی نمی گذارد. برخی درخواست ده میلیون یورویی را یک جنون می دانند. حرفشان بی دلیل هم نیست اما سطح دستمزد را سرجیو تعیین نکرده است ، باشگاه تعیین می کند. برای این سطح دلیل ندارد که مقدار فروش پیراهن معیار اصلی باشد بلکه مهم این است که کدام بازیکن از نظر استراتژیک برای سطح ورزشی باشگاه مهم است. پرز هرگز رابطه خوبی با کاپیتان هایش نداشته است. 

این را می توان از هیرو ، رائول و کاسیاس پرسید … 

تعداد صفحات : 6

درباره ما
Profile Pic
رئال نیوز به عنوان یکی از بزرگترین و بهترین سایت های رئال مادرید در ایران می باشد . این سایت با هدف ارائه آخرین اخبار و پوشش تصاویر و ویدئو های تیم فوتبال رئال مادرید در خدمت هواداران عزیز این باشگاه بزرگ می باشد .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    قهرمان آئودی کاپ ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6150
  • کل نظرات : 3476
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 898
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 136
  • بازدید امروز : 88
  • باردید دیروز : 382
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,276
  • بازدید ماه : 5,520
  • بازدید سال : 54,901
  • بازدید کلی : 2,244,680